مادرش آلزایمرداشت.......
مادرش آلزایمرداشت.......
بهش گفت مادر یه بیماری داری،باید بخاطر همین ببریمت آسایشگاه سالمندان...
مادر گفت:چه بیماریی؟
گفت :الزایمر...
گفت:چی هست...
گفت:"یعنی همه چیو فراموش میکنی..."
گفت انگار خودتم همین بیماریو داری...
گفت: چطور؟
گفت:انگار یادت رفته با چه زحمتی بزرگت کردم،چقدر سختی کشیدم تا بزرگ بشی،قامت خم کردم تا قد راست کنی..
پسر رفت توی فکر....
برگشت به مادرش گفت: مادر منو ببخش...
گفت:برای چی؟
گفت:به خاطر کاری که میخواستم بکنم...
مادر گفت:
"من که چیزی یادم نمیاد...."
سلامتی همه مادرها..: اگر مادر تون لیاقت این دعا را داشت این دعا را پخش کن.
خدایا اگه مادرم گناه داشت او را ببخش
و اگر غمگین دیدی قلب او را خوشحال کن.
واگر خوشحال دیدی خوشحالی او را تمام نکن
و اگر او مریض است خدایا او را شفا ده.
و اگر او را مدیون دیدی دین او را پرداخت کن.
اگر او را مرده دیدی او را رحم کن
و او را وارد بهشت کن...
94/10/11ساعت21:03
بهش گفت مادر یه بیماری داری،باید بخاطر همین ببریمت آسایشگاه سالمندان...
مادر گفت:چه بیماریی؟
گفت :الزایمر...
گفت:چی هست...
گفت:"یعنی همه چیو فراموش میکنی..."
گفت انگار خودتم همین بیماریو داری...
گفت: چطور؟
گفت:انگار یادت رفته با چه زحمتی بزرگت کردم،چقدر سختی کشیدم تا بزرگ بشی،قامت خم کردم تا قد راست کنی..
پسر رفت توی فکر....
برگشت به مادرش گفت: مادر منو ببخش...
گفت:برای چی؟
گفت:به خاطر کاری که میخواستم بکنم...
مادر گفت:
"من که چیزی یادم نمیاد...."
سلامتی همه مادرها..: اگر مادر تون لیاقت این دعا را داشت این دعا را پخش کن.
خدایا اگه مادرم گناه داشت او را ببخش
و اگر غمگین دیدی قلب او را خوشحال کن.
واگر خوشحال دیدی خوشحالی او را تمام نکن
و اگر او مریض است خدایا او را شفا ده.
و اگر او را مدیون دیدی دین او را پرداخت کن.
اگر او را مرده دیدی او را رحم کن
و او را وارد بهشت کن...
94/10/11ساعت21:03
۱.۲k
۱۱ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.