پارت۲
پارت۲
ارامشی برای حس تو
ویو ا.ت
ساعت۶بیدار شدم دوش گرفتمو وسایلامو اماده کردم لباسام و پوشیدمو یکم ارایش کردم بعد رفتم طبقه پایین هتل و تاکسی گرفتم و رفتم بعد ۱۰ مین رسیدم یه نفس عمیق کشیدمو روبه رو ی در ورودی دانشگاه ایستادم داشتم بهش نگا میکردم اونجا کلی ادم بود باورم نمیشه هنوز به ارزوم رسیدم به اونجا زل زده بودم که....
ویو جونگ کوک
صبح بیدار شدم یه حموم کوچولو کردم لباسامو پوشیدم عطر خوش بو و گرون قیمتمو زدمو موهامو درست کردم و کلید ماشینمو برداشتمو رفتم سمت دانشگاه رسیدمو ماشینمو پارک کردم و رفتم سمت در دانشگاه برعکس تموم دخترا یه دختره بود که زل زده بود به دانشگاه انگار تازه وارد بود انقد ب دانشگاه داشت نگا میکرد که احساس کردم رو انشگاه کراش زده(خنده کوتاهی کردم)رفتم سمتش و پشتش ایستادم و گفتم(علامت جونگ کوک+) :
+نمیخوای بری داخل؟(یهو برگشتو نگام کرد)
-ها...ا..اره(هول شده بودم)
+خب برو دیگه
-باشه(سریع رفتم داخل اما دوباره برگشتم ورفتم سمتش)
+(دیدم رفتو برگشت)چیه باز دلت برا دانشگاه تنگ شد؟(خنده)
-نه نه ببخشید فقط میخواستم بگی کدوم کلاسه منه میشه کمکم کنی؟!
+اره بریم
-ممنون
+(باهم رفتیم داخل و همه نگا میکردن بی محل بهشون از دختره پرسیدم )اسمت چیه؟!
-عاا..ا.ت...توچی؟
+من جونگ کوکم( رفتم تو دفتر بابام ودختره دنبالم میومد پرونده ها رو چک کردم دیدم تو کلاس خودمونه از دفتر اومدیم بیرون رفتیم تو کلاس که همه بهمون چشم دوختن)
-(کمی خم شدم)من ا.ت هستم خوشوقتم
بقیه بچه ها:ماهم همینطور(با تعجب)
+هی ا.ت برو بشین دیگه
-..کجا ...بشینم ؟
+(رفتم نشستم) بیا بشین پیشم اگرم نمیخوای.....(به دورو ور نگا کردم)چاره ای نداری بیا بشین
ـمرسی(رفتم نشستم پیشش)
ویو ا.ت
بعد چند مین استاد اومد دوباره خودمو معرفی کردم و درس رو شرو کردیم جونگ کوک مثل من تمرکز کرده بود و به درس گوش میداد بعد۲ ساعت کلاس تموم شد و زنگ خورد که...
حمایت کیوتام :)
ارامشی برای حس تو
ویو ا.ت
ساعت۶بیدار شدم دوش گرفتمو وسایلامو اماده کردم لباسام و پوشیدمو یکم ارایش کردم بعد رفتم طبقه پایین هتل و تاکسی گرفتم و رفتم بعد ۱۰ مین رسیدم یه نفس عمیق کشیدمو روبه رو ی در ورودی دانشگاه ایستادم داشتم بهش نگا میکردم اونجا کلی ادم بود باورم نمیشه هنوز به ارزوم رسیدم به اونجا زل زده بودم که....
ویو جونگ کوک
صبح بیدار شدم یه حموم کوچولو کردم لباسامو پوشیدم عطر خوش بو و گرون قیمتمو زدمو موهامو درست کردم و کلید ماشینمو برداشتمو رفتم سمت دانشگاه رسیدمو ماشینمو پارک کردم و رفتم سمت در دانشگاه برعکس تموم دخترا یه دختره بود که زل زده بود به دانشگاه انگار تازه وارد بود انقد ب دانشگاه داشت نگا میکرد که احساس کردم رو انشگاه کراش زده(خنده کوتاهی کردم)رفتم سمتش و پشتش ایستادم و گفتم(علامت جونگ کوک+) :
+نمیخوای بری داخل؟(یهو برگشتو نگام کرد)
-ها...ا..اره(هول شده بودم)
+خب برو دیگه
-باشه(سریع رفتم داخل اما دوباره برگشتم ورفتم سمتش)
+(دیدم رفتو برگشت)چیه باز دلت برا دانشگاه تنگ شد؟(خنده)
-نه نه ببخشید فقط میخواستم بگی کدوم کلاسه منه میشه کمکم کنی؟!
+اره بریم
-ممنون
+(باهم رفتیم داخل و همه نگا میکردن بی محل بهشون از دختره پرسیدم )اسمت چیه؟!
-عاا..ا.ت...توچی؟
+من جونگ کوکم( رفتم تو دفتر بابام ودختره دنبالم میومد پرونده ها رو چک کردم دیدم تو کلاس خودمونه از دفتر اومدیم بیرون رفتیم تو کلاس که همه بهمون چشم دوختن)
-(کمی خم شدم)من ا.ت هستم خوشوقتم
بقیه بچه ها:ماهم همینطور(با تعجب)
+هی ا.ت برو بشین دیگه
-..کجا ...بشینم ؟
+(رفتم نشستم) بیا بشین پیشم اگرم نمیخوای.....(به دورو ور نگا کردم)چاره ای نداری بیا بشین
ـمرسی(رفتم نشستم پیشش)
ویو ا.ت
بعد چند مین استاد اومد دوباره خودمو معرفی کردم و درس رو شرو کردیم جونگ کوک مثل من تمرکز کرده بود و به درس گوش میداد بعد۲ ساعت کلاس تموم شد و زنگ خورد که...
حمایت کیوتام :)
۵.۶k
۰۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.