پارت۳

پارت۳

ویو ا.ت
..که یه دختره اومد پیشم(علامت دختره×)

×سلام اسم من میسو میای دوست شیم؟!(لبخند.دستشو برد سمته ا.ت)

-(دستشو گرفت)....اره..منم ا.ت هستم

ویو ا.ت
میسو دوست جدیدم دستمو گرفت و داشتیم از در کلاس میرفتیم بیرون که چشمم به جونگ کوک و دوستاش خورد یهو باهاش چشم تو چشم شدم و یه لبخند شیرین زد و یه چشمک بهم زد(جونگ کوکو دوستاش دور هم پیش میزا ایستاده بودن) منم از سر خجالت دیگه نگاش نکردمو رفتم با میسو بیرون و خوراکی خوردیمو کلی حرف چرت پرت زدیم توی دانشگاه یه جای سر سبز بزرگ هست که من عاشقششدم نزدیک اونجا یه ماشین خفن دیدم یعنی ماله کیهههه با ذوق به میسو نگا کردم

-میسو این ماشینه ماله کیه ؟؟!چه خفنههههه

×عه مگه نمیدونی ماله پسر مدیره یعنی جونگ کوک ٬جونگ کوک زیاد با دخترا گرم نمیگیره ولی با تو یجور دیگس همه دخترا روش کراشن بخاطر همین لیا یجوری نگات میکرد.......شیطون تو چطور مخشو زدی ؟ها؟(نیشخنده منحرفانه)

-نخیرم اونجور که فکر میکنی نیس میسو(ا.ت)

×حالا میبینیم

زنگ خوردو کلاسا شروع شدن و بلاخره دانشگاه تموم شد داشتم پیاده راه میرفتم که....