رد انگشت تو بر این دل پرشور افتاد
رد انگشت تو بر این دل پرشور افتاد
هرچه کردم بشود وا، گره ای کور افتاد
عقل و دل برسر این عشق تفأل زده اند
طالع عشق تو بر این دل پرشور افتاد
گفته بودی لبمان شهد غزل، اما نه!
رفتی و از لب من شهد عسل دور افتاد
عقل دیوانه و دل هردو به دام تو اسیر
راه عشاق زمین یکسره در تور افتاد
صید افتاده به دام، خسته و رنجور توأم
بی تو شعر و غزل من، همه درگور افتاد
با دلی خسته به دیدار تو فالی زده ام
طالع ام چهره ی زیبای تو پر نور افتاد...
#عاشقانه
#خاصترین
هرچه کردم بشود وا، گره ای کور افتاد
عقل و دل برسر این عشق تفأل زده اند
طالع عشق تو بر این دل پرشور افتاد
گفته بودی لبمان شهد غزل، اما نه!
رفتی و از لب من شهد عسل دور افتاد
عقل دیوانه و دل هردو به دام تو اسیر
راه عشاق زمین یکسره در تور افتاد
صید افتاده به دام، خسته و رنجور توأم
بی تو شعر و غزل من، همه درگور افتاد
با دلی خسته به دیدار تو فالی زده ام
طالع ام چهره ی زیبای تو پر نور افتاد...
#عاشقانه
#خاصترین
- ۹.۶k
- ۲۰ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط