حرف که می زنی انگار

حرف که می زنی انگار
سوسنی در صدایت راه می رود
حرف بزن
می خواهم صدایت را بشنوم،
تو باغبان صدایت بودی
و خنده ات
دسته کبوتران سفیدی
که به یک باره پرواز می کنند.

تو را دوست دارم
چون صدای اذان در سپیده دم
چون راهی که به خواب منتهی می شود،
تو را دوست دارم
چون آخرین بسته ی سیگاری در تبعید...

#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

رد انگشت تو بر این دل پرشور افتادهرچه کردم بشود وا، گره ای ک...

‌بیا با خنده هایت، انقلابی سرخ برپا کنبیا تنهاترین جنگ ِ جها...

خنده ات ابر بهار است که باران داردماندنت آب روان است که جریا...

نکشی کمان به رویم؛ به خدا گناه دارم که دو چشم خون فشانم، به ...

تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال#قیصر_امین_پور کوله باریست پر ...

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟕𝟒روی کاناپه دراز کشیده بودم که یکدفعه تهی با ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط