درخواستی وقتی که میزنیم توی دهنشون
☆ درخواستی وقتی که میزنیم توی دهنشون ☆
( متیو ، تام ، تئودور ، لورنزو ، )
متیو : * چون داشت سیگار میکشید و تو هم با ها بهش گفته بودی که سیگار نکشه اومدی سیگار رو از دستش بگیری و زدی توی دهنش با لحن خیلی عصبانی گفتی * ا.ت : صد بار بهت نگفتم که سیگار نکش * متیو دستش رو به لبش کشید * ا.ت : ببخشید فکر نمی کرد که اینقدر محکم خورده باشه * بغلش کردی جوری که سرت وسط سینه ش بود * متیو : اشکال نداره خانوم کوچولو * مو هات رو ناز کرد *
تام : * داشت کتاب مورد علاقه ش رو میخوند چون کل حواسش رو روی کتاب گذاشته بود خواستی کتاب رو از دستش بکشی که کتاب خورد توی دهنش ولی تو به رو خودت نیاوردی * تام : ا.ت چرا کتاب رو از دستم کشیدی ا.ت : چون کل توجه ت مال منه نه اون کتاب تام : باشه جوجه بیا اینجا بشین * به پاهاش اشاره کرد و تو هم رفتی رو پاش و شروع کرد به بوسیدن ل.ب.ت *
تئودور : * کلاست تموم شده بود و داشتی با یکی از دوستات حرف میزدی و به سمت کلاس بعدی ت می رفتین که پانسی گفت * پانسی : ا.ت یه پنج ثانیه ای برات دارم ا.ت : و اون چیه پانسی : برو بزن توی ذهن تئودور ا.ت : چراااااا پانسی : چون پنج ثانیه ایه * رفتی پیش تئودور و زدی توی دهنش تئودور اول که دیدت خوش حال شد ولی وقتی زدی توی دهنش شوک شد و تو با دیدن قیافه ی شوکه ش خودت رو انداختی تو بغلش * لورنزو : ا.ت چته میزنی تو دهنش بعد بغلش میکنی تئودور : راست میگه کار اشتباهی کردم ا.ت : نه خیرم پانسی گفت یه پنج ثانیه ای برات دارم و اون این بود که بزنم توی دهن تو تئودور : منم یه پنج ثانیه ای برات دارم ا.ت : و اون چیه تئودور باید ل.ب. م رو ببوسی ا.ت : اینجا تئودور : بریم تو اتاق بیشتر از یه بوس میشه ا.ت : باشه قبول * بوسیدیش *
لورنزو : داشتین با بچه ها جرئت و حقیقت بازی می کردین که به تو و تئودور افتاد تئودور هم گفت * تئودور : جرئت یا حقیقت ا.ت : جرئت تئودور : بزن تو دهن لورنزو ا.ت : چرااااا بزنم تو دهن لورنزو تئودور : با تموم قدرتت بزن ا.ت : نمی زنم تئودور: پس خودم میزنم * الکی خواست بلند شه * ا.ت : لازم نکرده خودم میزنم * آروم زدی توی دهنش * ا.ت : ببخشید * آروم گونه ش رو بوسیدی * لورنزو : رو ل.ب.م رو زدی به نظرم بهتر باشه همون جایی رو روی که روی رو ببوسی ا.ت : اون رو بزار برای بعد *همه به مکالمه ی شما دو تا خندین و به بازی ادامه دادین *
ریگولوس و دریکو : کمبود ایده ولی به ذهنم رسید میزارم
( متیو ، تام ، تئودور ، لورنزو ، )
متیو : * چون داشت سیگار میکشید و تو هم با ها بهش گفته بودی که سیگار نکشه اومدی سیگار رو از دستش بگیری و زدی توی دهنش با لحن خیلی عصبانی گفتی * ا.ت : صد بار بهت نگفتم که سیگار نکش * متیو دستش رو به لبش کشید * ا.ت : ببخشید فکر نمی کرد که اینقدر محکم خورده باشه * بغلش کردی جوری که سرت وسط سینه ش بود * متیو : اشکال نداره خانوم کوچولو * مو هات رو ناز کرد *
تام : * داشت کتاب مورد علاقه ش رو میخوند چون کل حواسش رو روی کتاب گذاشته بود خواستی کتاب رو از دستش بکشی که کتاب خورد توی دهنش ولی تو به رو خودت نیاوردی * تام : ا.ت چرا کتاب رو از دستم کشیدی ا.ت : چون کل توجه ت مال منه نه اون کتاب تام : باشه جوجه بیا اینجا بشین * به پاهاش اشاره کرد و تو هم رفتی رو پاش و شروع کرد به بوسیدن ل.ب.ت *
تئودور : * کلاست تموم شده بود و داشتی با یکی از دوستات حرف میزدی و به سمت کلاس بعدی ت می رفتین که پانسی گفت * پانسی : ا.ت یه پنج ثانیه ای برات دارم ا.ت : و اون چیه پانسی : برو بزن توی ذهن تئودور ا.ت : چراااااا پانسی : چون پنج ثانیه ایه * رفتی پیش تئودور و زدی توی دهنش تئودور اول که دیدت خوش حال شد ولی وقتی زدی توی دهنش شوک شد و تو با دیدن قیافه ی شوکه ش خودت رو انداختی تو بغلش * لورنزو : ا.ت چته میزنی تو دهنش بعد بغلش میکنی تئودور : راست میگه کار اشتباهی کردم ا.ت : نه خیرم پانسی گفت یه پنج ثانیه ای برات دارم و اون این بود که بزنم توی دهن تو تئودور : منم یه پنج ثانیه ای برات دارم ا.ت : و اون چیه تئودور باید ل.ب. م رو ببوسی ا.ت : اینجا تئودور : بریم تو اتاق بیشتر از یه بوس میشه ا.ت : باشه قبول * بوسیدیش *
لورنزو : داشتین با بچه ها جرئت و حقیقت بازی می کردین که به تو و تئودور افتاد تئودور هم گفت * تئودور : جرئت یا حقیقت ا.ت : جرئت تئودور : بزن تو دهن لورنزو ا.ت : چرااااا بزنم تو دهن لورنزو تئودور : با تموم قدرتت بزن ا.ت : نمی زنم تئودور: پس خودم میزنم * الکی خواست بلند شه * ا.ت : لازم نکرده خودم میزنم * آروم زدی توی دهنش * ا.ت : ببخشید * آروم گونه ش رو بوسیدی * لورنزو : رو ل.ب.م رو زدی به نظرم بهتر باشه همون جایی رو روی که روی رو ببوسی ا.ت : اون رو بزار برای بعد *همه به مکالمه ی شما دو تا خندین و به بازی ادامه دادین *
ریگولوس و دریکو : کمبود ایده ولی به ذهنم رسید میزارم
- ۶.۸k
- ۱۱ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط