تنفری که تبدیل به عشق شد
(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۵۹
هوسوک : هوففف ...به خاطر کارام عشقمو فراموش کردم
*داره زنگ میزنه به ا/ت اما ا/ت جواب نمیده
ویو ا/ت : هوفف چه قدر کار سرم ریخته.....
هوسوکه...جوابشو نمیدم
بزار نگران بشه ۵.۶ روزه بهم زنگ نزده اصلن بات قرم هوسوک خان باید بیای منت کشی...
.....
ویو هوسوک :....چرا جوابمو نمیده
براش مشکلی پیش اومده؟
......هیونجین
هیونجین : بله هوسوک
هوسوک : باید برم جایی مواظب کارا باش
هیونجین : اوکیه برو من هواتو دارم
ویو هوسوک : رفتم لباس پوشیدم و رفتم خونه شون
.....
....
*دینگ دینگ
م ا/ت : بله؟
هوسوک : خاله جان منم ا/ت اینجاس
م ا/ت : عه تویی داماد....نه راستش شرکته...
بیا تو
هوسوک : مرسی خاله .....عام شب حتما میام
م ا/ت : اووو... باشه پسرم منتظرم
خدافز
ویو هوسوک : پس شرکتی .....باشه میام شرکت
...
شرکت/
ا/ت : دلا بدو بیا اینارو بده به وکیل لی
جیمین اینارو امضا کن بدو
جیمین : خو بزار بخونم
*هوسوک میاد تو
..........
هوسوک : خانم پارک
ا/ت : ......(قره خانم😂)
هوسوک : خانم پارک با شمام
ا/ت : ....
*ا/ت میره تو دفترش
هوسوک : جیمین ..این چشه
جیمین : بَه رفیق خودم
....عام قره بات دیگه مشخصه کامل که
هوسوک : ..هعی
..یعنی الان باید برم منت کشی
جیمین : کاملن درسته
کاری که هر روز من با میونگ دارم
ولی میونگ خیلی کیوتهبنلنلتبتلنل
هوسوک : اوکی اوکی گرفتم
زن منم خیلی کیوت و ...هات
جیمین : یااا تا زنت نیس بهش نگو زنم
هوسوک : دلم میخاد پس میگم
جیمین : عایشش
*هوسوک میره دفتر ا/ت
هوسوک : .....عام خب ا/ت شی چرا قری
ا/ت : .....خب به همون دلیلی که ۵ .۶ روزه بهم یه سر هم نزدی هیچ زنگمم نزدی
هوسوک : خب اره .....ا/ت کار سرم ریخته بود دیگه
ا/ت : من کار ندارم؟
هوسوک : چون مقصر خودمم اومدم منت کشی دیگه
آشتی
ا/ت : ...نه برو حالا حالا بات قرم
هوسوک : ...من به ابن نازی
ا/ت : ...............عایششش ....هوفف باشه..... آشتی
هوسوک : یسسسس
*و میره جلو ا/ت و میبوسه که جیمین میاد تو (خاهش میکنم... میدونم خیلی میزنم تو ذوقتون😂😂🤝🙏)
جیمین : * با صدای خیلی بلند که تو شرکت میپیچه صدا
.....عا...ااا...یاااااااااااااا هوسوک شییییییی
حمایت کنید دیگه 🥺🙏
هوسوک : هوففف ...به خاطر کارام عشقمو فراموش کردم
*داره زنگ میزنه به ا/ت اما ا/ت جواب نمیده
ویو ا/ت : هوفف چه قدر کار سرم ریخته.....
هوسوکه...جوابشو نمیدم
بزار نگران بشه ۵.۶ روزه بهم زنگ نزده اصلن بات قرم هوسوک خان باید بیای منت کشی...
.....
ویو هوسوک :....چرا جوابمو نمیده
براش مشکلی پیش اومده؟
......هیونجین
هیونجین : بله هوسوک
هوسوک : باید برم جایی مواظب کارا باش
هیونجین : اوکیه برو من هواتو دارم
ویو هوسوک : رفتم لباس پوشیدم و رفتم خونه شون
.....
....
*دینگ دینگ
م ا/ت : بله؟
هوسوک : خاله جان منم ا/ت اینجاس
م ا/ت : عه تویی داماد....نه راستش شرکته...
بیا تو
هوسوک : مرسی خاله .....عام شب حتما میام
م ا/ت : اووو... باشه پسرم منتظرم
خدافز
ویو هوسوک : پس شرکتی .....باشه میام شرکت
...
شرکت/
ا/ت : دلا بدو بیا اینارو بده به وکیل لی
جیمین اینارو امضا کن بدو
جیمین : خو بزار بخونم
*هوسوک میاد تو
..........
هوسوک : خانم پارک
ا/ت : ......(قره خانم😂)
هوسوک : خانم پارک با شمام
ا/ت : ....
*ا/ت میره تو دفترش
هوسوک : جیمین ..این چشه
جیمین : بَه رفیق خودم
....عام قره بات دیگه مشخصه کامل که
هوسوک : ..هعی
..یعنی الان باید برم منت کشی
جیمین : کاملن درسته
کاری که هر روز من با میونگ دارم
ولی میونگ خیلی کیوتهبنلنلتبتلنل
هوسوک : اوکی اوکی گرفتم
زن منم خیلی کیوت و ...هات
جیمین : یااا تا زنت نیس بهش نگو زنم
هوسوک : دلم میخاد پس میگم
جیمین : عایشش
*هوسوک میره دفتر ا/ت
هوسوک : .....عام خب ا/ت شی چرا قری
ا/ت : .....خب به همون دلیلی که ۵ .۶ روزه بهم یه سر هم نزدی هیچ زنگمم نزدی
هوسوک : خب اره .....ا/ت کار سرم ریخته بود دیگه
ا/ت : من کار ندارم؟
هوسوک : چون مقصر خودمم اومدم منت کشی دیگه
آشتی
ا/ت : ...نه برو حالا حالا بات قرم
هوسوک : ...من به ابن نازی
ا/ت : ...............عایششش ....هوفف باشه..... آشتی
هوسوک : یسسسس
*و میره جلو ا/ت و میبوسه که جیمین میاد تو (خاهش میکنم... میدونم خیلی میزنم تو ذوقتون😂😂🤝🙏)
جیمین : * با صدای خیلی بلند که تو شرکت میپیچه صدا
.....عا...ااا...یاااااااااااااا هوسوک شییییییی
حمایت کنید دیگه 🥺🙏
- ۳۱.۱k
- ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط