تنفری که تبدیل به عشق شد

(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۶۰


جیمین : * با صدای خیلی بلند که تو شرکت می‌پیچه صدا
.....عا...ااا...یاااااااااااااا هوسوک شییییییی
...
هوسوک : *پوکر فیس به جیمین نگا میکنه
هوسوک : چیه
جیمین :* با صدا بلند
نه پاشو بیا همینجا بکن*ش
ا/ت : یا اوپااااا
جیمین : چیه ‌...اگه به مامان نگفتم
ا/ت : جرئت داری بگو تا به میونگ بگم یکی بت چسبیده ولتم نمیکنه
جیمین : عام...نه خوب بفرمائیدددد بای
...
ا/ت : *میخنده
هوسوک : ....یعنی یه بار نشد ما ضدحال نخوریم
...بیا ادامش
ا/ت : برو بابا
هوسوک : ....باشه
عا راسی شب میام خونتون یه لباس قشنگ بپوش مامان باباتم باشن با جیمین
هرموقع سه تاشون بودن بگو منم بیام
ا/ت : عا اوکی ..ولی برا چی
هوسوک : خب کارشون دارم دیگه
باید برم دادگاه
...چاری میخاد اعتراف کنه به کاراش*ذوق
ا/ت : ححح واقعنی یسسسس موفق باشی شب منتظرم
.......
ویو هوسوک : تا دو دقیقه دیگه دادگاه شروع میشه
چاری و جیکیون و ....خب تهیونگ هم هست
رییس پلیس و هیونجین و بقیه کادر هم هستن با وکیل ها
....
شروع دادگاه/
دیدگاه ها (۴)

هوفف یعنی ۳ بار نوشتم تا بیاد دیگه انگشتام خم شده 😂😂🤦🏻‍♀️من ...

(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۶۲ویو هوسوک : جیمین بهم زن...

(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۵۹هوسوک : هوففف ...به خاطر...

(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۵۸ویو هوسوک : حدود ۱ ماه ا...

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

پارت ۲۴ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط