هوفف یعنی بار نوشتم تا بیاد دیگه انگشتام خم شده
هوفف یعنی ۳ بار نوشتم تا بیاد دیگه انگشتام خم شده 😂😂🤦🏻♀️
من براتون پارت میزارم شما هم کامنت و لایک بزارید دیگه
(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۶۱
قاضی : خب خانم کیم چاری و کیم تهیونگ و کیم جیکیون قراره به کارای خلافتون اعتراف کنید
چاری : هق...هق
قاضی :لدفن سکوت رو رعایت کنید
چاری : ...اره من...... من همه کارامو به گردن میگیرم
.....
۱ساعت بعد
قاضی : خانم کیم چاری و دستیاران. کیم تهیونگ و کیم جیکیون به ۳۵ سال حبث محکوم میشد
تهیونگ : عایی شتتت زنیکه عوضی این همه کار برات کردم آخرش اینجوری کردی...فقط برا میسو.....آخرشم همین میشد داستانم
چاری : خفه شو
تهیونگ : خودت خفه شو زنیکه هر*زه
قاضی : بسه دیگه احترام من رو نگه نمیدارید احترام دادگاه مهمه مجبورم نکنید ۳۵ سال رو بکنم ۴۵ سال
.....
............
رییس پلیس : مثل همیشه عالی بودی سرهنگ جانگ
هوسوک : ممنونم قربان
رییس پلیس : خوشحالم که پرونده ی ۴ ساله ات تموم شد به خوبی ....۱ ماه بهت استراحت میدم
برو حالشو ببر
هوسوک : قرباننننن ۴ سالو به ۱ تمومش کردینننن
رییس پلیس : اهم.....اهم....حالشو ببر ....
اقای لی بریم
هوسوک : عایشش سِکی(فوش کره ایه به معنیه عوضی)
رییس پلیس : چیزی گفتی
هوسوک : عاا نه.... نه چیزی نگفتم
من رفتم بای
........
ویو هوسوک : یسسسسس ییییسسسسسسسس بالاخره
بلخره تموم شد تموم شدددد پرونده
مبخام امشب از ا/ت خاستگاری کنم
باید براش حلقه بخرم
...رفتم توی یه مغازه ی خیلی بزرگ وسط سئول
و ...
فروشنده(زنه) : بفرمائید جناب چطور میتونم کمکتون کنم
هوسوک : عاممم میخام امشب از عشقم خاستگاری کنم یه انگشتر ظریف میخام
چون درشت دوست نداره(سلیقه خودم😌)
زنه : عاااا...خوش به حال دوست دخترتون چه شوهری جذابی قراره گیرش بیاد
هوسوک :*میخنده
.....
*بلخره یه انگشتر ظریف خوشگل که نقره ایه و یه نگین الماس هم وسطش داره میخره
هوسوک : ممنون بفرمایید کارت
زنه : ......خوشبخت باشین
هوسوک : ممنون
......
من براتون پارت میزارم شما هم کامنت و لایک بزارید دیگه
(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۶۱
قاضی : خب خانم کیم چاری و کیم تهیونگ و کیم جیکیون قراره به کارای خلافتون اعتراف کنید
چاری : هق...هق
قاضی :لدفن سکوت رو رعایت کنید
چاری : ...اره من...... من همه کارامو به گردن میگیرم
.....
۱ساعت بعد
قاضی : خانم کیم چاری و دستیاران. کیم تهیونگ و کیم جیکیون به ۳۵ سال حبث محکوم میشد
تهیونگ : عایی شتتت زنیکه عوضی این همه کار برات کردم آخرش اینجوری کردی...فقط برا میسو.....آخرشم همین میشد داستانم
چاری : خفه شو
تهیونگ : خودت خفه شو زنیکه هر*زه
قاضی : بسه دیگه احترام من رو نگه نمیدارید احترام دادگاه مهمه مجبورم نکنید ۳۵ سال رو بکنم ۴۵ سال
.....
............
رییس پلیس : مثل همیشه عالی بودی سرهنگ جانگ
هوسوک : ممنونم قربان
رییس پلیس : خوشحالم که پرونده ی ۴ ساله ات تموم شد به خوبی ....۱ ماه بهت استراحت میدم
برو حالشو ببر
هوسوک : قرباننننن ۴ سالو به ۱ تمومش کردینننن
رییس پلیس : اهم.....اهم....حالشو ببر ....
اقای لی بریم
هوسوک : عایشش سِکی(فوش کره ایه به معنیه عوضی)
رییس پلیس : چیزی گفتی
هوسوک : عاا نه.... نه چیزی نگفتم
من رفتم بای
........
ویو هوسوک : یسسسسس ییییسسسسسسسس بالاخره
بلخره تموم شد تموم شدددد پرونده
مبخام امشب از ا/ت خاستگاری کنم
باید براش حلقه بخرم
...رفتم توی یه مغازه ی خیلی بزرگ وسط سئول
و ...
فروشنده(زنه) : بفرمائید جناب چطور میتونم کمکتون کنم
هوسوک : عاممم میخام امشب از عشقم خاستگاری کنم یه انگشتر ظریف میخام
چون درشت دوست نداره(سلیقه خودم😌)
زنه : عاااا...خوش به حال دوست دخترتون چه شوهری جذابی قراره گیرش بیاد
هوسوک :*میخنده
.....
*بلخره یه انگشتر ظریف خوشگل که نقره ایه و یه نگین الماس هم وسطش داره میخره
هوسوک : ممنون بفرمایید کارت
زنه : ......خوشبخت باشین
هوسوک : ممنون
......
- ۱۸.۳k
- ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط