۲۴
بچه یه معذرت خواهی و یه چیز دیگه میخوام این رمان رو ادامه ندم چون زیاد حمایت نشد شایدم دوسش نداشتین یه زمان دیگه بنویسم این رمان رو زود تموم کنم یه جدید بنویسم نظرتون رو بگید که ادامه بدم یا نه
(ویوکوک)
فردا از خواب بلند شدم دیدم ات نیست پیش خودم گفتم شاید پایین باشه بدون در زدن رفتم داخل دستشویی که دیدم ات یقه لباسشو تا پایین سینش داده پایین داره جای مارک منو کارو میکنه وقتی منو دید دستشو گذاشت رو سین*ش روشو کرد اونور
ات: برو بیرون نمیمیبنی کار دارم بعدش در زدن بلد نیستی
ک: منکه همه جا تو دیدم چی ازم مخفی میکنی( پوزخند)
ات. تو حیا سرت نمیشه نه برو بیرون
که نزدیکش شدم هی میرفت عقب تر که خورد به دیوار حموم رفتم جلو لبام رو گذاشتم رو لباش مک میزدم همراهی نمیکرد یه گاز گرفتم که اونم همراهی کرد بعد دل کندن از لبای خوش تمعش
ک: امشب دیگه تمومه ( زیر لب )
ات: شنیدم چی گفتی ها حالا که اینطوری ه میرم پیش مامانم
ک: اگه درو باز کردم برو
ات لباسشو تنش کرد رفت بیرون درو باز کرد باز نشد
ات: درو باز کن
ک: تا شب قرنطیه ایم
ویو شب )
معلوم بود گشنشه
ات : باز کن گشنمه
جوابی بهش ندادم چون غذا سفارش دادم با وسیله از بالای پنجره آوردم تو
ک: بفرما
با نشون دادن غذا چشاش برق زد بهش گفتم که وایسا لب تابلو باز کردم یه فیلم بزارم رفتم فایلو باز کردم دیدم فیلم گشتن ادم هایی که به آت صدمه زدن پلی شد ات خوشکش زد
ات: ت…. ت .. ای … ن ……. تو …. بودی ؟
ک: بهداشت اونطوری که فک میکنی نی ات باور کن
ات: به من نزدیک نشو تو قاتلی تو کی من حتی نمیشناسمت
ک: من مافیام
ک: قسم میخورم همه چیو بهت میگفتم
ات : اما نگفتی درو باز کن میخوام برم
ک: کجا تازه قراره بشنون شروع شه
ات: به من دست نزدن قاتل
ک: انقدر به من نگو قاتل من اونایی که بهت آسیب زده بودن رو کشتم همین
ات: همین ! کشتن آدما انقدر برات راحت عه
درو باز کن ممنونم نفس بکشم (نفس )
ک: خوبی ( نگران)
ات. گفتم باز کن قاتل
عصبانی شدم هی بهم میگفت قاتل ترسیده بود نمیدونستم چیکار کنم رفتم بقلش کردم که افتاد زمین گریه کرد
ک: ازم میترسی
ات: هق اره میترسم بهم آسیب بزنی بعد بری
ک: من ولت نمیکنم دیونه
ات : قول میدی
ک: اره قول میدم
ک: حالا شبی که بهم قول دادی چی میشه
ات: گمشو حوصله ندارم
بعد حرفی که زد براید بقلش کردم و انداختم رو تخت روش خیمه زدم و …..
(🔞🔞)
(ویوکوک)
فردا از خواب بلند شدم دیدم ات نیست پیش خودم گفتم شاید پایین باشه بدون در زدن رفتم داخل دستشویی که دیدم ات یقه لباسشو تا پایین سینش داده پایین داره جای مارک منو کارو میکنه وقتی منو دید دستشو گذاشت رو سین*ش روشو کرد اونور
ات: برو بیرون نمیمیبنی کار دارم بعدش در زدن بلد نیستی
ک: منکه همه جا تو دیدم چی ازم مخفی میکنی( پوزخند)
ات. تو حیا سرت نمیشه نه برو بیرون
که نزدیکش شدم هی میرفت عقب تر که خورد به دیوار حموم رفتم جلو لبام رو گذاشتم رو لباش مک میزدم همراهی نمیکرد یه گاز گرفتم که اونم همراهی کرد بعد دل کندن از لبای خوش تمعش
ک: امشب دیگه تمومه ( زیر لب )
ات: شنیدم چی گفتی ها حالا که اینطوری ه میرم پیش مامانم
ک: اگه درو باز کردم برو
ات لباسشو تنش کرد رفت بیرون درو باز کرد باز نشد
ات: درو باز کن
ک: تا شب قرنطیه ایم
ویو شب )
معلوم بود گشنشه
ات : باز کن گشنمه
جوابی بهش ندادم چون غذا سفارش دادم با وسیله از بالای پنجره آوردم تو
ک: بفرما
با نشون دادن غذا چشاش برق زد بهش گفتم که وایسا لب تابلو باز کردم یه فیلم بزارم رفتم فایلو باز کردم دیدم فیلم گشتن ادم هایی که به آت صدمه زدن پلی شد ات خوشکش زد
ات: ت…. ت .. ای … ن ……. تو …. بودی ؟
ک: بهداشت اونطوری که فک میکنی نی ات باور کن
ات: به من نزدیک نشو تو قاتلی تو کی من حتی نمیشناسمت
ک: من مافیام
ک: قسم میخورم همه چیو بهت میگفتم
ات : اما نگفتی درو باز کن میخوام برم
ک: کجا تازه قراره بشنون شروع شه
ات: به من دست نزدن قاتل
ک: انقدر به من نگو قاتل من اونایی که بهت آسیب زده بودن رو کشتم همین
ات: همین ! کشتن آدما انقدر برات راحت عه
درو باز کن ممنونم نفس بکشم (نفس )
ک: خوبی ( نگران)
ات. گفتم باز کن قاتل
عصبانی شدم هی بهم میگفت قاتل ترسیده بود نمیدونستم چیکار کنم رفتم بقلش کردم که افتاد زمین گریه کرد
ک: ازم میترسی
ات: هق اره میترسم بهم آسیب بزنی بعد بری
ک: من ولت نمیکنم دیونه
ات : قول میدی
ک: اره قول میدم
ک: حالا شبی که بهم قول دادی چی میشه
ات: گمشو حوصله ندارم
بعد حرفی که زد براید بقلش کردم و انداختم رو تخت روش خیمه زدم و …..
(🔞🔞)
- ۱۰.۶k
- ۰۴ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط