اسم : چرا من
اسم : چرا من
پارت ۲۹
جئون : خفه اسم الکس نیار
دستش بلند کرد که به لونا سیلی بزنه اولش یکم تردید کرد ولی خودش نتونست بگیره و به لونا سیلی زد
ویو لونا : اون به من سیلی زد من من مگه چی گفتم من مگه چیکار کردم جز اینکه هر روز به یادش گریه کنم درسته خودم شاد نشون دادم ولی از درون شکستم این حق من بود با چشای اشکی بهش زل زدم اولش تردید کردم سریع در باز کردم و به بیرون دویدم
ویو جئون: وقتی اون کار کردم به شدت پشیمون بودم به چشمای مرواریدیش که اشک از اون می بارید نگاه کردم واقعا دلم رفت ولی یهو رفت بیرون دنبالش رفتم ولی اون سریع سوار تاکسی شد رفت
ویو لونا: سریع سوار تاکسی شدم رفتم خونه اولش خیلی گریه کردم بعد رفتم حموم و یک دوش گرفتم نمی تونستم بغم قورت بدم تقریباً تا صبح گریه کردم صبح شد تقریباً سریع حاضر شدم و یک آرایش لایت کردم جوری خودم حاضر کردم انگار چیزی نشده رسیدم شرکت که منشی گفت ( علامت منشی !)
! لونا ریس های شرکت قرار بیان
لونا : چرا اینا که اصلا اینجا نبودن
! ولش اینا بعد مدت ها برگشتن کره حاضر باش میگن خیلی سخت گیر هستن
لونا : اهوم نگران نباش
! اوک برو اتاق جلسه
رفتم داخل اتاق جلسه همه منتظر بودیم که در باز شد وقتی اون دونفر دیدم اون الکس و جئون بود اولش تعجب کردم ولی بعدش اصلأ برام مهم نبود اومدن نشستن خودشون معرفی کردن تمام مدت نگاه جئون روم بود ولی برام مهم نبود
الکس: خب جلسه تموم شد خسته نباشید
همه : ممنون همچنین
خواستم برم بیرون که یهو الکس دستام گرفت اون جئون هم نشسته بود
لونا : صبح بخیر ( ذوق )
الکس: صبح تو هم بخیر پرنسس خوشحالم باهام کار می کنیم
لونا : منم خب من برم
الکس: یک چیز یادت رفت
یهو لونا محکم بغلش کرد
لونا : خوب شد
الکس: معلومه پرنسس
ویو جئون: از اول جلسه بهش زل زد بودم فکنم متوجه شد وقتی خواست بره اون الکس دستاش گرفت اولش عصبانی بودم ولی نمی تونستم کاری کنم الکس هم دوستم بود هم شریکم به هرحال اونا دوستن که یهو لونا اون بغل کرد..........
خب خب آدمین جاهای حساس فیک نوشته حمایت کنید تا آدمین انرژی بیشتری داشته باشه
پارت ۲۹
جئون : خفه اسم الکس نیار
دستش بلند کرد که به لونا سیلی بزنه اولش یکم تردید کرد ولی خودش نتونست بگیره و به لونا سیلی زد
ویو لونا : اون به من سیلی زد من من مگه چی گفتم من مگه چیکار کردم جز اینکه هر روز به یادش گریه کنم درسته خودم شاد نشون دادم ولی از درون شکستم این حق من بود با چشای اشکی بهش زل زدم اولش تردید کردم سریع در باز کردم و به بیرون دویدم
ویو جئون: وقتی اون کار کردم به شدت پشیمون بودم به چشمای مرواریدیش که اشک از اون می بارید نگاه کردم واقعا دلم رفت ولی یهو رفت بیرون دنبالش رفتم ولی اون سریع سوار تاکسی شد رفت
ویو لونا: سریع سوار تاکسی شدم رفتم خونه اولش خیلی گریه کردم بعد رفتم حموم و یک دوش گرفتم نمی تونستم بغم قورت بدم تقریباً تا صبح گریه کردم صبح شد تقریباً سریع حاضر شدم و یک آرایش لایت کردم جوری خودم حاضر کردم انگار چیزی نشده رسیدم شرکت که منشی گفت ( علامت منشی !)
! لونا ریس های شرکت قرار بیان
لونا : چرا اینا که اصلا اینجا نبودن
! ولش اینا بعد مدت ها برگشتن کره حاضر باش میگن خیلی سخت گیر هستن
لونا : اهوم نگران نباش
! اوک برو اتاق جلسه
رفتم داخل اتاق جلسه همه منتظر بودیم که در باز شد وقتی اون دونفر دیدم اون الکس و جئون بود اولش تعجب کردم ولی بعدش اصلأ برام مهم نبود اومدن نشستن خودشون معرفی کردن تمام مدت نگاه جئون روم بود ولی برام مهم نبود
الکس: خب جلسه تموم شد خسته نباشید
همه : ممنون همچنین
خواستم برم بیرون که یهو الکس دستام گرفت اون جئون هم نشسته بود
لونا : صبح بخیر ( ذوق )
الکس: صبح تو هم بخیر پرنسس خوشحالم باهام کار می کنیم
لونا : منم خب من برم
الکس: یک چیز یادت رفت
یهو لونا محکم بغلش کرد
لونا : خوب شد
الکس: معلومه پرنسس
ویو جئون: از اول جلسه بهش زل زد بودم فکنم متوجه شد وقتی خواست بره اون الکس دستاش گرفت اولش عصبانی بودم ولی نمی تونستم کاری کنم الکس هم دوستم بود هم شریکم به هرحال اونا دوستن که یهو لونا اون بغل کرد..........
خب خب آدمین جاهای حساس فیک نوشته حمایت کنید تا آدمین انرژی بیشتری داشته باشه
۱.۰k
۰۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.