my star
Part ¹⁸
هانا : برو بشین
رفتم نشستم رو تاب
تیلا : رئیس شما چرا وِنا رو انتخاب کردین ؟
دوهیون : خب اون سریع و در عین حال قویه اولین بر تو مترو دیدمش که داشت یه مجرمو میگرفت و
ونا : من خیلی خیلی کندم کجام سریعه
جین : ونا اون مرده میخواد اون بچهه رو خفت کنه
سریع رفتم اونجا
ونا : چه گوهی میخوردی
مرده : شما ؟
ونا : افسر پلیس چان ونا
مرده : ( فرار کرد )
برگشتم
دوهی : پاهای خیلی بلند ی هم داری که باعث پرش های بلندت میشه
وانیا : قدت چنده
ونا : اوممممممممممممممممممممممممم ۱۷۹
دوهی : چند سالته
ونا : یعنی جدا نمیدونید من ۲۳ سالمه
دوهی : کلا یک سال از من بزرگ تری اون وقت من انقدر کوتاهم
ونا : مگه قدت چنده
دوهی : ۱۶۹
ونا : به جون جدت پامو ول کن
پامو بغل کرد
دوهی : نمیخوام
بلند شد و دستشو کرد زیر لباسم
ونا : هی دو دوهی چیکار میکنی
دوهی : برسی میکنم چقدر لاغری چان ونا
هانا : خب الان میتونیم بریم ببینیم حالش خوبه یا نه
رفتیم در اتاق کوک تا در باز کردیم اون وسط وایساده بود از دستاش خون میچکید و دورش شیشه ریخته بود چشماشم قرمز شده بود
ته : جیمین برو بگیرش نامجون برو داروهاشو بیار بچه ها بریم آرومش کنیم
جیمین : یونگی جین بیاین کمک این نمیمونه
هوسوک : من میرم باند بیارم
ونا : کوک الو کوک هستی
کوک : برید بیرونننننننننننننننننننننننن " عربده "
نامجون : ونا بیا آرامبخش بهش تزریق کن
سوزنو زدم تو دستش که بعد چند مین خوابش برد
ونا : بچه ها بیاین اینجا رو تمیز کنیم
کوکو خوابوندیم رو تختش و شروع به تمیز کاری کردیم
۲ ساعت بعد
ونا : عه بیدار شدی
کوک : شما اینجا چیکار میکنید
ته : اولن که سلام دومن تو مثل وحشیا شده بودی ما آرومت کردیم
کوک : هانا چطوره بلایی که سرش نیوردم
جیمین : ته فقط به خودت آسیب زدی تو پاهات شیشه بود تو دستاتم همین طور
کوک : خیالم راحت شد
جین : میتونی توضیح بدی چی شد
هوسوک : یا چطوری به اون وعض افتادی
یونگی : چند دقت یک باز اینجوری میشی
کوک : نشسته بودم رو تختم که سرم در. گرفت داروها مو خوردم و خوابیدم بعدش احساس کرد یکی یه بلایی سر هانا داره میاره و چون در اتاق قفل بود اعصابم بهم ریخت و تمام شیشه های الکل و شراب هامو پرت کردم به سمت دیوار و جایی که وایساده بودم دورش پر شیشه بود بعدش گردنبندم افتاد منم رفتم برش داشتم دستامم چون رفتم گردنبندمو بردارم زخم شد و هر ۳ ماه یک بار اینجوری میشم
ونا : پس چرا هیچی نگفتی
کوک : چون خودمم یادم نمیومد چم شده
ونا : الان خوبی
کوک : آره اگه اون سوزنو آروم تر میزدی به دستم
یونگی : چرا اون گردنبند برات مهمه
کوک : مال مادرمه
ونا : افسر جئون عذر میخوام
کوک : عذر خواهیت رو قبول میکنم افسر چان
که همه ریختن تو
هانا : ..........
❤️🍷
هانا : برو بشین
رفتم نشستم رو تاب
تیلا : رئیس شما چرا وِنا رو انتخاب کردین ؟
دوهیون : خب اون سریع و در عین حال قویه اولین بر تو مترو دیدمش که داشت یه مجرمو میگرفت و
ونا : من خیلی خیلی کندم کجام سریعه
جین : ونا اون مرده میخواد اون بچهه رو خفت کنه
سریع رفتم اونجا
ونا : چه گوهی میخوردی
مرده : شما ؟
ونا : افسر پلیس چان ونا
مرده : ( فرار کرد )
برگشتم
دوهی : پاهای خیلی بلند ی هم داری که باعث پرش های بلندت میشه
وانیا : قدت چنده
ونا : اوممممممممممممممممممممممممم ۱۷۹
دوهی : چند سالته
ونا : یعنی جدا نمیدونید من ۲۳ سالمه
دوهی : کلا یک سال از من بزرگ تری اون وقت من انقدر کوتاهم
ونا : مگه قدت چنده
دوهی : ۱۶۹
ونا : به جون جدت پامو ول کن
پامو بغل کرد
دوهی : نمیخوام
بلند شد و دستشو کرد زیر لباسم
ونا : هی دو دوهی چیکار میکنی
دوهی : برسی میکنم چقدر لاغری چان ونا
هانا : خب الان میتونیم بریم ببینیم حالش خوبه یا نه
رفتیم در اتاق کوک تا در باز کردیم اون وسط وایساده بود از دستاش خون میچکید و دورش شیشه ریخته بود چشماشم قرمز شده بود
ته : جیمین برو بگیرش نامجون برو داروهاشو بیار بچه ها بریم آرومش کنیم
جیمین : یونگی جین بیاین کمک این نمیمونه
هوسوک : من میرم باند بیارم
ونا : کوک الو کوک هستی
کوک : برید بیرونننننننننننننننننننننننن " عربده "
نامجون : ونا بیا آرامبخش بهش تزریق کن
سوزنو زدم تو دستش که بعد چند مین خوابش برد
ونا : بچه ها بیاین اینجا رو تمیز کنیم
کوکو خوابوندیم رو تختش و شروع به تمیز کاری کردیم
۲ ساعت بعد
ونا : عه بیدار شدی
کوک : شما اینجا چیکار میکنید
ته : اولن که سلام دومن تو مثل وحشیا شده بودی ما آرومت کردیم
کوک : هانا چطوره بلایی که سرش نیوردم
جیمین : ته فقط به خودت آسیب زدی تو پاهات شیشه بود تو دستاتم همین طور
کوک : خیالم راحت شد
جین : میتونی توضیح بدی چی شد
هوسوک : یا چطوری به اون وعض افتادی
یونگی : چند دقت یک باز اینجوری میشی
کوک : نشسته بودم رو تختم که سرم در. گرفت داروها مو خوردم و خوابیدم بعدش احساس کرد یکی یه بلایی سر هانا داره میاره و چون در اتاق قفل بود اعصابم بهم ریخت و تمام شیشه های الکل و شراب هامو پرت کردم به سمت دیوار و جایی که وایساده بودم دورش پر شیشه بود بعدش گردنبندم افتاد منم رفتم برش داشتم دستامم چون رفتم گردنبندمو بردارم زخم شد و هر ۳ ماه یک بار اینجوری میشم
ونا : پس چرا هیچی نگفتی
کوک : چون خودمم یادم نمیومد چم شده
ونا : الان خوبی
کوک : آره اگه اون سوزنو آروم تر میزدی به دستم
یونگی : چرا اون گردنبند برات مهمه
کوک : مال مادرمه
ونا : افسر جئون عذر میخوام
کوک : عذر خواهیت رو قبول میکنم افسر چان
که همه ریختن تو
هانا : ..........
❤️🍷
۳.۹k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.