دیگه تحمل نداشت به دختر زنگ رد تا ودا کنه اما اون جواب نداد ...

۲
دیگه تحمل نداشت به دختر زنگ رد تا ودا کنه اما اون جواب نداد در همین هین با تفنگ خودش رو کشت

؟تو از کجا میدونی

*نامه دو رو باز کن

لینا نامه دوم رو باز کرد در اون نام معشوق پسر و یه سری حقیقت ها بود

لینا با خشم و بغض غرید
؟تو کسی بودی که عموم عاشق بود چرا ولش کردی

دختر با اندوه لب زد
*به خاطر کل خاندان جعون

با تعنه گفت
؟چی میگی

*نامه رو نگاه کن

در آخرین بند نامه ذکر شده بود

من بعد از مدتی که موجب آزار ات شدم فهمیدم اون به خاطر نجات جون من ازم جدا شد لینا نزار اون خودکشی کنه عمو خب تمام دارایی مادی من از جمله باندم رو به شما می‌سپارم
دیدگاه ها (۱)

۳دخترک بلند شد به سمت نامه ی سوم رفت اون رو باز کرد و با دید...

۱اتود رو تو دستاش گرفت و شروع به نوشتن کرد شاید باید مرد تا ...

۱دوستش را در آغوش کشید دوست نداشت غم او را ببیند دوست با غم ...

از مرگ یا دریده شدن بیمی نداشت از پیدا شدن فهمیدن حقیقت ، تل...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۹#

خون آشام عزیز (64)

اوسی هزبین هتل

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط