تو مال منی

پارت ۶۸

که یهو صدای بلند ا.ت مانع حرف کوک شد

ا.ت : اسم من رو به اون دهن کثیف آسفالت نیار ررررررر( بلند )
ا.ت : فقط یه جمله بابای من کجاستتتتتت عوضی اشغال ( بلند)

اون وو : ( خنده ) دیدی گفتم به اون این فوش هارو میدی

کوک : تو یکی خفه شو تا خودم نکشتمت

ا.ت : چیه بهت بر خورد آقای مثلا مافیای دوهزاری
ا.ت : اون وووووو دستام رو باز کن همین الان

اون وو : چشم مادمازل
اون وو : بفرمایید پارک ا.ت

کوک : خفه شد حق نداری همچین چیزی بهش بگی وگرنه دهنت رو سرویس میکنم مرتیکه حروmیmی
اون جئون ا.ت همسر جئون جونگ کوک هست تا وقتی من هستم و زندم اجازه نمیدم که امسالی مثل تو و خود تو این لقب رو به همسر من بدن

ا.ت : تو کی هستی دهنت رو ببند تو هیچ کس من نیستی

کوک : ا.ت باور کن من از قصد این حرف هارو نزدم

اون وو : پارک ا.ت می‌دونی ....

حرف اون وو با شلیک گلوله توسط جونگ کوک به پاش حرفش رو قطع کرد

کوک : دفعه همچین چیزی بگی این گلوله دیگه توی پات نمیره یه راست می‌ره تو مغزت ( مرموز و عصبانی بم )

کوک رفت دست ا.ت رو گرفت و کشید دنبال خودش سوار ماشینش کرد و برد خونه تو راه ا.ت هی جیغ جیغ میکرد و داد میزد ولی کوک ساکت بود و هیچی نمی‌گفت

وقتی رسیدن کوک ا.ت رو برد داخل خونه و نشوندش روی مبل و گفت

کوک : از اول راه تو داشتی حرف می‌زدی حالا نوبت منه ( تو دلش : اگر بگم بابا بزرگ بهم گفته که اون مرد پدر اصلیش هست حتما برام بد میشه )

کوک : من رو یه نفر تحدید کردن بود که اگر به تو بگم که اون پدر واقعیت هست به تو صدمه می‌زند من بخاطر تو این کارو کردم

ا.ت : اون فرد کیه که این جوری گفتی در موردم و آنقدر درمورد من بد گفتی


کوک : اون ... اون ....

ا.ت : اون کیههههعهههههه

کوک : اون ...اون تهیونگه ( تو دلش : معذرت می‌خوام تهیونگ ولی خودت می‌دونی هرکسی صد راه من بشه از راهم برش میدارم )

ا.ت : چ..چی ( شک)

کوک : همین که شنوفتی تهیونگ من رو تهدید کرد که همچین چیزایی بگم تا منو از چشمت بندازه

ا.ت : چرا باید همچین کاری کنه ( بغض )

کوک : چون به رابطه من و تو حسودی میکنه ا.ت

ا.ت : برا چی باید حسودی کنه من به اون خیلی اعتماد داشتم ازش توقع نداشتم ( بغض )

کوک :( زانو زد جلو ا.ت که روی مبل نشسته بود) ا.ت هیچ وقت از کسی توقع نداشته باش به جز من

ا.ت اشک گوشه چشمش رو پاک کرد و گفت

ا.ت : چرا فقط تو

کوک : چون من بهت کمک میکنم پدرت رو ببینی

ا.ت : واقعا جونگ کوک ( ذوق )

کوک : اره

ا.ت : مرسی ممنونم کوکی خیلی ممنونم ازت و اینکه ببخشید که بهت تهمت زدم و تورو قضاوت کردم

کوک : اشکال نداره تو از چیزی خبر نداری

ا.ت : ممنونم کوک که درکم میکنی ( لبخند ملیح)

کوک : به جز اون یه چیز دیگه هم هست

ا.ت : چی

ویو ا.ت
منتظر بودم که کوک یه چیزی بگه که یهو .....

تا فردا بایی ❤️
دیدگاه ها (۵۳)

تو مال منی پارت ۶۹

تو مال منی پارت ۷۰

تو مال منی

تو مال منی

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط