تو مال منی پارت ۷۰

که یهو کوک رفت پشت ا.ت که داشت میز رو مرتب میکرد و گفت

کوک : من غذام رو وقتی میخورم که جواب تورو بشنوم

ا.ت برگشت سمت کوک که دید خیلی بهش نزدیکه کوک خم شد و دستاش رو گذاشت روی میز در دوطرفه ا.ت و رو بهش خم شد

کوک : یک هفته بهت فرصت میدم که راجب درخواستم فکر کنی بعد از اون دیگه جواب می‌خوام ازت ( بم با نگاهی جذاب)

ا.ت : شام سرد شد ( خجالت)

کوک : خجالت میکشی جذاب تر میشی

ا.ت فقط غذا میخوره

( محض اطلاع ۵ ماه از ازدواج کوک و ا.ت میگذره )

کوک و ا.ت شامشون رو خوردن و ا.ت مسئله مهمونی رو به کوک گفت و کوک قبول کرد و بعد از شام مثل همیشه کنار هم خوابیدن

ویو صبح

ویو ا.ت

صبح از خواب بلند شدم و رفتم حموم اومدم بیرون و رفتم پایین صبحونه درست کردم و خوردم کوک رو ندیده بودم پس حدس میزدم که رفته باشه سر کار تا شب لباس برای خودم آماده کردم و چند مدل آرایش و چیز میز های دیگه که کوک اومد حاضر باشم

ویو شب

کوک : من اومدم

ا.ت : سلام خوش اومدی

کوک : فوق‌العاده شدی ا.ت ( چشمش ا.ت رو گرفته)

ا.ت : مرسی
ا.ت : میترسی بدنزدنم ( خنده )

(کوک نزدیک ا.ت شد و از کمر گرفتش )

کوک : من اجازه نمیدم که بخوان همچین کاری کنن(جدی )

ا.ت : برو آماده شو دیر میشه ( خنده خجالتی )

ا.ت و کوک آماده شدن و رفتن مهمونی کوک همه چیز مهمونی باخبر بود به جز نقشه ای که ا.ت برای کوک ریخته بود

ا.ت و کوک وارد سالن شدن که یهو ....


ببخشید کم بود بیرونم ❤️
دیدگاه ها (۳۹)

تو مال منی پارت ۷۱

از خنده جر خوردم 😂😂

تو مال منی پارت ۶۹

تو مال منی

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

"سرنوشت " p,38...یهو .... ا/ت رو بغل کرد و پیشونیشو بوسید .....

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط