Part112
Part112
*عموکوکی…
×جانممم
*بلیم پارک ?
×مگه خسته نشدی ..خیلی بازی کردی که !
*بلیم دیگه
+باشه میریم ..تازه من میخوام سوار تاب بشم ..تو چی :)
*منم تاب منم تاب .اخخخخ جووووون
+بدو بریم رو تاب بشینیمممم… عمووووو کوکیییی بیا تابمون بدهههه
کوک پیاده شد و در ماشینو قفل کرد و پشت ما ایستاد و مشغول تاب دادن شد…
*خیلی خوبههههه… هوراااااااااا
+هییییی.. کوک سریع تر ..بیشتر تاب بدههه
×(قهقههه میزد ) چشم خانم کوچولو های من… محکم بشینید ..حاضریننن???
+*بلهههههههههه
بعد از کلی تاب خوردن پیاده شدیم
*عموکوکی جونممم
+جان دلمممم
*بیا منو خاله ا/ت رو بگیل… ما میدوییم تو ما رو بگیل
+اخ من قربون اون حرف زدنت بشم… باشه بدو بیا ما فرار کنیم
*اخخخخخ جوووووون پیش به سوی سرسرهههه های پیچ در پیچ
بین سرسره ها حرکت میکردیم تا کوک مارو نبینه…
×اوووووووی گرفتمت فسقلی
*خاله ا/تتتت.. حواست باشه ..منو عمو کوکی با هم داریم میایم دنبالتتتت
+وااااییی
ازشون فرار میکردم که اخرشم بالاتنم بین بازو های کوک اسیر شد و پاهامم توسط دختر کوچولو ثابت موند
+یااااا… دو به یک نامرداااا ??? :(
*اخخخخخخ جووووون اخ جوووووووون
/دخترمممممممممم…
*مامان جونمممممممم
یه خانمی با چشمای گریون اومدو دخترک رو تو اغوش گرفت
/واقعا ممنونم ازتون
×این چه حرفیه فقط بیشتر براقبش باشید لطفا
*عمو کوکی ممنونم ..خاله ا/ت دوست دالم
و اومد یه بوسه روی گونه هر کدوم از ما کاشت
دلم نمیخواست بره اما خب دیر وقت بود و مادرشم پیدا شده بود ..
موقع رفتن تند تند دست تکون میداد
×بیا ماهم بریم خونه… فردا کلی کار داریم
+باشه
×غصه نخور از همین ورژن تو اینده دوتا نصیبمون میشه
+هاا?? اها.. خوابو میگی.. بابا اوووو اگه بدونی من چند بار خواب دیدم حاملم
×خب هر بارم بچه دوقلو بود
+بابا اونا خواب بودن کوک
×اگه فقط یه خواب ساده بودن من چطوری تونستم همه اونا رو ببینم
+بیا بریم عشقم ..همه بدنم کوفتست ..بریم یکم استراحت کنیم ..
سوار ماشین شدیم و بعد از رسوندم من به خونه خودش رفت کمپانی
#loveme°•
*عموکوکی…
×جانممم
*بلیم پارک ?
×مگه خسته نشدی ..خیلی بازی کردی که !
*بلیم دیگه
+باشه میریم ..تازه من میخوام سوار تاب بشم ..تو چی :)
*منم تاب منم تاب .اخخخخ جووووون
+بدو بریم رو تاب بشینیمممم… عمووووو کوکیییی بیا تابمون بدهههه
کوک پیاده شد و در ماشینو قفل کرد و پشت ما ایستاد و مشغول تاب دادن شد…
*خیلی خوبههههه… هوراااااااااا
+هییییی.. کوک سریع تر ..بیشتر تاب بدههه
×(قهقههه میزد ) چشم خانم کوچولو های من… محکم بشینید ..حاضریننن???
+*بلهههههههههه
بعد از کلی تاب خوردن پیاده شدیم
*عموکوکی جونممم
+جان دلمممم
*بیا منو خاله ا/ت رو بگیل… ما میدوییم تو ما رو بگیل
+اخ من قربون اون حرف زدنت بشم… باشه بدو بیا ما فرار کنیم
*اخخخخخ جوووووون پیش به سوی سرسرهههه های پیچ در پیچ
بین سرسره ها حرکت میکردیم تا کوک مارو نبینه…
×اوووووووی گرفتمت فسقلی
*خاله ا/تتتت.. حواست باشه ..منو عمو کوکی با هم داریم میایم دنبالتتتت
+وااااییی
ازشون فرار میکردم که اخرشم بالاتنم بین بازو های کوک اسیر شد و پاهامم توسط دختر کوچولو ثابت موند
+یااااا… دو به یک نامرداااا ??? :(
*اخخخخخخ جووووون اخ جوووووووون
/دخترمممممممممم…
*مامان جونمممممممم
یه خانمی با چشمای گریون اومدو دخترک رو تو اغوش گرفت
/واقعا ممنونم ازتون
×این چه حرفیه فقط بیشتر براقبش باشید لطفا
*عمو کوکی ممنونم ..خاله ا/ت دوست دالم
و اومد یه بوسه روی گونه هر کدوم از ما کاشت
دلم نمیخواست بره اما خب دیر وقت بود و مادرشم پیدا شده بود ..
موقع رفتن تند تند دست تکون میداد
×بیا ماهم بریم خونه… فردا کلی کار داریم
+باشه
×غصه نخور از همین ورژن تو اینده دوتا نصیبمون میشه
+هاا?? اها.. خوابو میگی.. بابا اوووو اگه بدونی من چند بار خواب دیدم حاملم
×خب هر بارم بچه دوقلو بود
+بابا اونا خواب بودن کوک
×اگه فقط یه خواب ساده بودن من چطوری تونستم همه اونا رو ببینم
+بیا بریم عشقم ..همه بدنم کوفتست ..بریم یکم استراحت کنیم ..
سوار ماشین شدیم و بعد از رسوندم من به خونه خودش رفت کمپانی
#loveme°•
۸.۹k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.