🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
#خان_زاده #پارت151 #جلد_دوم
چند ساعتی رو اونجا بودم انقدر کارشون طول میکشید که منه خسته رو خسته و خسته تر کرده بودن.
بالاخره وقتی کارم تموم شد و با رضایت به صورت جدیدم به موهای جدیدم توی آینه نگاه کردم دست مریزادی به آرایشگرا گفتم مدل ابروهام تغییر کرده بود توی چشمام لنز گذاشته بودن موهام رنگ شده بود آرایش ملیح و خیلی خاصی روی صورتم بود رژلبم با همیشه فرق داشت رنگ مات اما خیلی پررنگی بود.
حتی به ناخونامم رحم نکرده بودن...
ناخنامم کلی تغییر کرده بود ناخن های کوتاه همیشگیم حالا تبدیل به ناخن های بلند و خوش رنگ هلویی شده بودن.
حس خوبی داشتم از این تغییر...
حس خیلی خوبی داشتم از این تغییر در آخر با اصرار آرایشگر موهامو کمی کوتاهتر کرده بودم می دونستم اهورا با این کارم خیلی مخالفه اما دیگه نتونستم جلوی این آرایشگرا را بیشتر از این مخالفت کنم و بالاخره تسلیم شدم .
من الان یه ادمه دیگه بودم قبل از اینکه بخوام به اهورا زنگ بزنم گوشیم زنگ خورد با دیدن اسم راحیل با لبخند جوابشو دادم و یه گوشه خلوت نشستم
جانم راحیل.
_کارت تموم شد یا نه سریع برام یه عکس بفرست ببینم چه شکلی شدی!
خندیدم و باشه ای گفتم درسته حالم بهتر شده بود درسته روحیه ام خیلی تغییر کرده بود اما این چیزی از نگرانیخ درونیم کم نمیکرد اسمراحیل و صدا زدم که نگران گفت _جانم عزیزم چیزی شده؟
از اینکه حرفامو بدون اینکه بگم میخوند خوشحال بودم داشتن چنین دوستی توی این زمونه واقعاً غنیمتی بود بزرگ.
رو بهش گفتم نمیدونم چم شده راحیل از وقتی اومدیم اینجا همش بی حال و کسلم همش دلم می خواد بگیرم بخوابم نمیدونم چه مرگم شده .
اهورا ازم ناراحته میگه منو اینجوری نمیخواد ببینه .
میگه آیلین همیشه رو میخواد اما من واقعا دست خودم نیست.
راحیل نگران گفت
_عزیز دلم از بس که به خود سخت گرفتی الان دیگه از پاافتادی .
آخه من به تو چی بگم تو چی کم داری؟
شوهرت به این خوبی دخترتون مثل دسته گل..
چی کم داری؟
فقط اون زنیکه تو زندگیته که اونم کوتاه مدته و رفتنی قرار نیست که بمونه و موندگار بشه.
خواهش می کنم به خودت بیا اینقدر سخت نگیر کاری نکن شوهرت بیشتر از این ازت فاصله بگیره نمیخوام اهورا از تو دل سرد بشه باید کنارش باشی.
تو الان اونجا باید کنارش باشی نباید تنهاش بذاری تا اونم تمام وقتش رو با اون کیمیا پر کنه...
اهورا دیگه سر کار نمیره میدونی که همه کاراش از توی خونه انجام میده خوابیدنه تو گوشه گیریه تو باعث میشه که اهورا بیشتربا اون وقت بگذرونه و بیشتر باهاش صمیمی بشه و خدایی نکرده گذشته براش زنده بشه .
تو که نمیخوای ؟
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
#خلاقانه #عکس_نوشته_عاشقانه #wallpaper #ایده #هنر_عکاسی #عکس_نوشته #خلاقیت #عکس #هنر #خاص #جذاب
#خان_زاده #پارت151 #جلد_دوم
چند ساعتی رو اونجا بودم انقدر کارشون طول میکشید که منه خسته رو خسته و خسته تر کرده بودن.
بالاخره وقتی کارم تموم شد و با رضایت به صورت جدیدم به موهای جدیدم توی آینه نگاه کردم دست مریزادی به آرایشگرا گفتم مدل ابروهام تغییر کرده بود توی چشمام لنز گذاشته بودن موهام رنگ شده بود آرایش ملیح و خیلی خاصی روی صورتم بود رژلبم با همیشه فرق داشت رنگ مات اما خیلی پررنگی بود.
حتی به ناخونامم رحم نکرده بودن...
ناخنامم کلی تغییر کرده بود ناخن های کوتاه همیشگیم حالا تبدیل به ناخن های بلند و خوش رنگ هلویی شده بودن.
حس خوبی داشتم از این تغییر...
حس خیلی خوبی داشتم از این تغییر در آخر با اصرار آرایشگر موهامو کمی کوتاهتر کرده بودم می دونستم اهورا با این کارم خیلی مخالفه اما دیگه نتونستم جلوی این آرایشگرا را بیشتر از این مخالفت کنم و بالاخره تسلیم شدم .
من الان یه ادمه دیگه بودم قبل از اینکه بخوام به اهورا زنگ بزنم گوشیم زنگ خورد با دیدن اسم راحیل با لبخند جوابشو دادم و یه گوشه خلوت نشستم
جانم راحیل.
_کارت تموم شد یا نه سریع برام یه عکس بفرست ببینم چه شکلی شدی!
خندیدم و باشه ای گفتم درسته حالم بهتر شده بود درسته روحیه ام خیلی تغییر کرده بود اما این چیزی از نگرانیخ درونیم کم نمیکرد اسمراحیل و صدا زدم که نگران گفت _جانم عزیزم چیزی شده؟
از اینکه حرفامو بدون اینکه بگم میخوند خوشحال بودم داشتن چنین دوستی توی این زمونه واقعاً غنیمتی بود بزرگ.
رو بهش گفتم نمیدونم چم شده راحیل از وقتی اومدیم اینجا همش بی حال و کسلم همش دلم می خواد بگیرم بخوابم نمیدونم چه مرگم شده .
اهورا ازم ناراحته میگه منو اینجوری نمیخواد ببینه .
میگه آیلین همیشه رو میخواد اما من واقعا دست خودم نیست.
راحیل نگران گفت
_عزیز دلم از بس که به خود سخت گرفتی الان دیگه از پاافتادی .
آخه من به تو چی بگم تو چی کم داری؟
شوهرت به این خوبی دخترتون مثل دسته گل..
چی کم داری؟
فقط اون زنیکه تو زندگیته که اونم کوتاه مدته و رفتنی قرار نیست که بمونه و موندگار بشه.
خواهش می کنم به خودت بیا اینقدر سخت نگیر کاری نکن شوهرت بیشتر از این ازت فاصله بگیره نمیخوام اهورا از تو دل سرد بشه باید کنارش باشی.
تو الان اونجا باید کنارش باشی نباید تنهاش بذاری تا اونم تمام وقتش رو با اون کیمیا پر کنه...
اهورا دیگه سر کار نمیره میدونی که همه کاراش از توی خونه انجام میده خوابیدنه تو گوشه گیریه تو باعث میشه که اهورا بیشتربا اون وقت بگذرونه و بیشتر باهاش صمیمی بشه و خدایی نکرده گذشته براش زنده بشه .
تو که نمیخوای ؟
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
#خلاقانه #عکس_نوشته_عاشقانه #wallpaper #ایده #هنر_عکاسی #عکس_نوشته #خلاقیت #عکس #هنر #خاص #جذاب
۸.۸k
۲۰ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.