پارت۶۸
پارت۶۸
ارامشی برای حس تو
ویو کوک
.....باصدای الارم چشمام باز کردم و از خواب بلند شدم و الارمو خاموش کردم....خواستم بلند بشم که ا.ت بیدار شد و گفت
- صبح بخیرددی(خوابالو)
+ (موهاشو نوازش کردم) صبح تو هم بخیر قشنگم(لبخند وخوایالو)
- ددی(لبخند و خوابالو)
+ جونم زندگیم(لبخند و خوابالو)
- میشه امروز تو برسونیم عشقم؟ اخه نمیتونم خوب راه برم...یکمم درد دارم(لبخند و خوابالو)
+ (پیشونیشو بو/سیدم) میخوای بمونی خونه استراحت کنی بیبیم؟!(لبخند)
- نه ددی باید برم دانشگاه(لبخندو خوابالو)
+(بلند شدم) پس بلند شو دوش بگیریم که بریم...(لبخند)
- باش(خوابالو و لبخند)
+( بلند شدو و رفتیم سریع یه دوش باهم گرفتیم و اماده شدیم....ا.ت هنوز داشت اماده میشد و خودشو یکم میکاپ میکرد...از پش/ت بغ/لش کردم و گفتم) من صبحونه میرم اماده کنم تا بیای باشه بیبی؟(لبخند)
- نه امروز من صبحونه رو اماده میکنم ددی(سریع میکاپمو تموم کردم و باهم رفتیم طبقه پایین و اون نشست رو صندلی دور میز....شیرموز و نون توست و نوتلا و عسل و خامه رو حاضر کردم و گذاشتم رو میز ....نشستم صندلی کناری ددی که بلند شد و چندتا مسکن با اب برام اورد و گذاشت پیشمو نشست کنارم)
+ بعد صبحونه اینارو بخور که خوبه خوب بشی(لبخند)
- باش(کیوت)
+(لبخند خرگوشیی زدمو باهم صبحونه خوردیمو تموم کردیم...ا.ت خواست ظرفارو جمع کنه که گفتم) من میزارمشون تو ظرف شویی تو مسکناتو بخور بیبیم(لبخند)
- م..ممنون ددی (لبخند کیوت)(مسکنامو خوردمو اونم ظرفا رو گذاشت تو ظرف شویی...وقتی شسته شدن دیگه رفتیم سوار ماشینِ ددی شدیم که بریم......تو راه دانشگاه بودیم که ددی دستشو گذاشت روی رو/نمو کمی فشارش داد که از دردی که دیشب روم مونده بود نا/له ی کوتاهی کردم)...ایییی
+ نا/له های دیشبت خیلی اغو/اگرنه تر بود بیبی(کمی خنده)
- د...ددی درد موکنه خووو(کیوت و کمی خنده و خجالت)
+ عه؟.....حالا بهت خوشگذشت؟!(کمی خنده و نیشخند)
- به تو خوشگذشت؟!( کمی خنده)
+(با رو/نش بازی میکردم) معلومه خیلی خوشگذشت....مشخص بود دیشب چندان بدت هم نیومده بودهااا(خنده و نگاهای شیطانی)
- یاااا...معلومه همیشه باتو بهم خوشمیگذره بهم..اخه کی با ددی جونش بهش بد میگذره......فقط..(خجالت و خنده)
+(نیشخند)....فقط؟!
- (نمیدونم چرا یهو کرمم گرف دستمو گذاشتم رو دی/کش و مال/یدمش)
+ یاااا الان بیدارش میکنیااا بیب.... از من گفتنه چون برا من فرق نداره همینجا میخوابونمش...البته با کمک تو!....نکنه هوسشو کردی دوباره؟!(نیشخند)
- (خنده) (دستمو برداشتم) فقط خواستم ببینم چه حسی داره تو همیشه اینکارو بامن می....(داشتم حرف میزدک که ماشین ایستاد)...عه چرا ایستادی ددی؟!
+ اول اینکه جوابتو تو خونه میدم خانم جئون دوم رسیدیم دانشگاه...جلو در دانشگاهیم بیب...سوم داره دیرم میشه باید زودتر برم شرکت قشنگم.....(خنده)
- عااا..ب...باشه....مرسی ددی(کمی خنده)(میخواستم درو باز کنم که پیاده بشم که دستمو گرفت و کشید سمت خودش و صور/تشو بهم نزدیک کرد و گفت)
+ اول بو/سه ددی رو بده بعد برو که قراره دلتنگت بشم بیبی(لبخند)(بعد حرفم ل/بامو رو ل/بای نرمش گذاشتم و م/ک میزدم....دستمو بردم سمت گردنش برای حفظ تعادل بو/سمون...مزه ی بی نظیر ل/ب هاشو مهمون خودم کردم و به ارومی میبو/سیدم و اونم همراهیم میکرد)
- (...ل/باشو با اشتیاق و ارامش خاصی که بهم میداد میبو/سیدم.....بعد چند مین یهو با .....
حمایتتتت لاوامممم
ارامشی برای حس تو
ویو کوک
.....باصدای الارم چشمام باز کردم و از خواب بلند شدم و الارمو خاموش کردم....خواستم بلند بشم که ا.ت بیدار شد و گفت
- صبح بخیرددی(خوابالو)
+ (موهاشو نوازش کردم) صبح تو هم بخیر قشنگم(لبخند وخوایالو)
- ددی(لبخند و خوابالو)
+ جونم زندگیم(لبخند و خوابالو)
- میشه امروز تو برسونیم عشقم؟ اخه نمیتونم خوب راه برم...یکمم درد دارم(لبخند و خوابالو)
+ (پیشونیشو بو/سیدم) میخوای بمونی خونه استراحت کنی بیبیم؟!(لبخند)
- نه ددی باید برم دانشگاه(لبخندو خوابالو)
+(بلند شدم) پس بلند شو دوش بگیریم که بریم...(لبخند)
- باش(خوابالو و لبخند)
+( بلند شدو و رفتیم سریع یه دوش باهم گرفتیم و اماده شدیم....ا.ت هنوز داشت اماده میشد و خودشو یکم میکاپ میکرد...از پش/ت بغ/لش کردم و گفتم) من صبحونه میرم اماده کنم تا بیای باشه بیبی؟(لبخند)
- نه امروز من صبحونه رو اماده میکنم ددی(سریع میکاپمو تموم کردم و باهم رفتیم طبقه پایین و اون نشست رو صندلی دور میز....شیرموز و نون توست و نوتلا و عسل و خامه رو حاضر کردم و گذاشتم رو میز ....نشستم صندلی کناری ددی که بلند شد و چندتا مسکن با اب برام اورد و گذاشت پیشمو نشست کنارم)
+ بعد صبحونه اینارو بخور که خوبه خوب بشی(لبخند)
- باش(کیوت)
+(لبخند خرگوشیی زدمو باهم صبحونه خوردیمو تموم کردیم...ا.ت خواست ظرفارو جمع کنه که گفتم) من میزارمشون تو ظرف شویی تو مسکناتو بخور بیبیم(لبخند)
- م..ممنون ددی (لبخند کیوت)(مسکنامو خوردمو اونم ظرفا رو گذاشت تو ظرف شویی...وقتی شسته شدن دیگه رفتیم سوار ماشینِ ددی شدیم که بریم......تو راه دانشگاه بودیم که ددی دستشو گذاشت روی رو/نمو کمی فشارش داد که از دردی که دیشب روم مونده بود نا/له ی کوتاهی کردم)...ایییی
+ نا/له های دیشبت خیلی اغو/اگرنه تر بود بیبی(کمی خنده)
- د...ددی درد موکنه خووو(کیوت و کمی خنده و خجالت)
+ عه؟.....حالا بهت خوشگذشت؟!(کمی خنده و نیشخند)
- به تو خوشگذشت؟!( کمی خنده)
+(با رو/نش بازی میکردم) معلومه خیلی خوشگذشت....مشخص بود دیشب چندان بدت هم نیومده بودهااا(خنده و نگاهای شیطانی)
- یاااا...معلومه همیشه باتو بهم خوشمیگذره بهم..اخه کی با ددی جونش بهش بد میگذره......فقط..(خجالت و خنده)
+(نیشخند)....فقط؟!
- (نمیدونم چرا یهو کرمم گرف دستمو گذاشتم رو دی/کش و مال/یدمش)
+ یاااا الان بیدارش میکنیااا بیب.... از من گفتنه چون برا من فرق نداره همینجا میخوابونمش...البته با کمک تو!....نکنه هوسشو کردی دوباره؟!(نیشخند)
- (خنده) (دستمو برداشتم) فقط خواستم ببینم چه حسی داره تو همیشه اینکارو بامن می....(داشتم حرف میزدک که ماشین ایستاد)...عه چرا ایستادی ددی؟!
+ اول اینکه جوابتو تو خونه میدم خانم جئون دوم رسیدیم دانشگاه...جلو در دانشگاهیم بیب...سوم داره دیرم میشه باید زودتر برم شرکت قشنگم.....(خنده)
- عااا..ب...باشه....مرسی ددی(کمی خنده)(میخواستم درو باز کنم که پیاده بشم که دستمو گرفت و کشید سمت خودش و صور/تشو بهم نزدیک کرد و گفت)
+ اول بو/سه ددی رو بده بعد برو که قراره دلتنگت بشم بیبی(لبخند)(بعد حرفم ل/بامو رو ل/بای نرمش گذاشتم و م/ک میزدم....دستمو بردم سمت گردنش برای حفظ تعادل بو/سمون...مزه ی بی نظیر ل/ب هاشو مهمون خودم کردم و به ارومی میبو/سیدم و اونم همراهیم میکرد)
- (...ل/باشو با اشتیاق و ارامش خاصی که بهم میداد میبو/سیدم.....بعد چند مین یهو با .....
حمایتتتت لاوامممم
۷۳۴
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.