ارباب سالار🌸🔗
#اربابسالار🌸🔗
#پارت18
آب دهنمو قورت دادم و برگشتم و با دیدن همون مرد تفنگدار با لکنت لب زدم:
+ش ش شما اینجا چ چ چیکار میکنید؟!
تک خنده ای کرد و گفت:
-دنبال شکار بودم!!
به دور و اطرافم نگاهی انداختم هیچکس جز منو اون داخل کوچه نبود...
سعی میکردم ترسم و بروز ندم ولی حقیقتا از درون داشتم متلاشی میشدم!!!
فقط مثل بز نگاهش میکردم که با دست به خونمون اشاره کرد و گفت:
-خونتون اینه؟! آره؟!
وحشت زده با من من کردن گفتم:
+نه کی گفته؟! اون خونه ی ما نیست!!
اصلا من تو این روستا زندگی نمیکنم!!
با خنده گفت:
-خب حالا چرا انقدر ترسیدی؟!
اخمام توهم رفت و قیافه ی حق به جانب به خودم گرفتم و گفتم:
+من؟! ترس؟! چرا باید بترسم اونوقت؟!
-نمیدونم والا شاید میترسی شکارت کنم آهو خانوم!!
البته احتمالش زیاده...
الان وقت لجبازی نبود، نباید باهاش یکی بدو میکردم ، باید راه می اومدم باهاش برای همین قیافه ی مهربون به خودم گرفتم و گفتم:
+ببخشید من باید برم این بسته رو تحویل بدم ، داره شب میشه!!
دستشو داخل جیبش کرد و سری تکون داد و گفت:
-میتونی بری!!
لبخند مسخره ای زدم و گفتم:
+ممنون خدانگه دار!!
اومدم برم که بلند گفت:
-فقط منو یادت باشه، من سالارم سالار...
#پارت18
آب دهنمو قورت دادم و برگشتم و با دیدن همون مرد تفنگدار با لکنت لب زدم:
+ش ش شما اینجا چ چ چیکار میکنید؟!
تک خنده ای کرد و گفت:
-دنبال شکار بودم!!
به دور و اطرافم نگاهی انداختم هیچکس جز منو اون داخل کوچه نبود...
سعی میکردم ترسم و بروز ندم ولی حقیقتا از درون داشتم متلاشی میشدم!!!
فقط مثل بز نگاهش میکردم که با دست به خونمون اشاره کرد و گفت:
-خونتون اینه؟! آره؟!
وحشت زده با من من کردن گفتم:
+نه کی گفته؟! اون خونه ی ما نیست!!
اصلا من تو این روستا زندگی نمیکنم!!
با خنده گفت:
-خب حالا چرا انقدر ترسیدی؟!
اخمام توهم رفت و قیافه ی حق به جانب به خودم گرفتم و گفتم:
+من؟! ترس؟! چرا باید بترسم اونوقت؟!
-نمیدونم والا شاید میترسی شکارت کنم آهو خانوم!!
البته احتمالش زیاده...
الان وقت لجبازی نبود، نباید باهاش یکی بدو میکردم ، باید راه می اومدم باهاش برای همین قیافه ی مهربون به خودم گرفتم و گفتم:
+ببخشید من باید برم این بسته رو تحویل بدم ، داره شب میشه!!
دستشو داخل جیبش کرد و سری تکون داد و گفت:
-میتونی بری!!
لبخند مسخره ای زدم و گفتم:
+ممنون خدانگه دار!!
اومدم برم که بلند گفت:
-فقط منو یادت باشه، من سالارم سالار...
۱.۶k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.