پسر عموی مافیایی من
پسر عموی مافیایی من
پارت ۲
رفتم بیمارستان کار هامو کردم
5 ساعت بعد
دیگه کار هام تموم شده بود و آماده شدم که سوار ماشین شدم و داشتم رانندگی میکردم که یهو پسر عموم بهم زنگ زد (کوک منظورشه )
جوابش دادم گفتم بله با صدایی بسیار سرد و بغض گفت ات بیا بیمارستان عمو تیر خورده شکه شدم زود رفتم بیمارستان
و همش گریه میکردم
و رفتم تو اتاق کوک وایساده بود
رفتم جلو دیدم دارن یه ملافه سفید رو روش میندازن و پرستار آمد گفت متاسفانه ایشون کشته شدن
من افتادم تو زمین و گریه میکردم و از هوش رفتم
شرایط پارت بعد 10 لایک
پارت ۲
رفتم بیمارستان کار هامو کردم
5 ساعت بعد
دیگه کار هام تموم شده بود و آماده شدم که سوار ماشین شدم و داشتم رانندگی میکردم که یهو پسر عموم بهم زنگ زد (کوک منظورشه )
جوابش دادم گفتم بله با صدایی بسیار سرد و بغض گفت ات بیا بیمارستان عمو تیر خورده شکه شدم زود رفتم بیمارستان
و همش گریه میکردم
و رفتم تو اتاق کوک وایساده بود
رفتم جلو دیدم دارن یه ملافه سفید رو روش میندازن و پرستار آمد گفت متاسفانه ایشون کشته شدن
من افتادم تو زمین و گریه میکردم و از هوش رفتم
شرایط پارت بعد 10 لایک
۹۷.۹k
۲۴ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.