در خواستی
در خواستی
وقتی بچه ی شوگایی و همش بخاطر زدن بچه ها میری تو دفتر
از زبون شوگا
وسط تمرین بودم وقت استراحت شد نشسته بودم رو زمین که گوشیم زنگ خورد
شوگا:الو
؟: سلام از مدرسه ی دخترتون تماس میگیرم
شوگا:چیزی شده ؟
؟: دخترتون با بچه ها دعوا کرده همه رو زده اگه میشه بیاین مدرسه
شوگا:باش الان میام
نامجون:چیزی شده؟
شوگا: ات دوباره تو مدرسه دعوا کرده
نامجون:تو مگه دیروزم نرفتی مدرسه ؟
شوگا: هفته ای پنج روز میره مدرسه من چهار روزش رو باید برم مدرسه
جیمین:دست پرورده ی خودته دیگه
شوگا:من رفتم خداحافظ
همه: خداحافظ
جونگ کوک: بعد مدرسه بیارش اینجا
شوگا:باش
رفتم پارکینگ سوار ماشین شدم و راه افتادم سمت مدرسه
تقریبا بعد از یه ربع رسیدم رفتم تو دفتر که دیدم ات گوشه ی دفتر وایساده
شوگا : سلام
مدیر : سلام آقای مین خوش اومدید
شوگا:امروز چی شده؟
مدیر : دختر شما امروز شروع کرده دعوا کردن با معلم ریاضیش
شوگا:براچی ؟
مدیر : چون میخواسته امتحان بگیره
ات: من بخاطر امتحان دعوا نکردم
مدیر:ساکت شو
شوگا:ات براچی دعوا مردی
مدیر : من که بهتون گفتم(بلند)
شوگا: میخوام از زبون خودش بشنوم (عصبی)
ات: شما که میدونی من اون هفته مریض بودم حتی مامان اومد به معلممون که از من هفته ی بعد بگیره اما گوش نکرد و امتحان رو گرفت بعد من امتحان رو ۱۷ شدم اونم شروع کرد دعوا کردنم و کلی بهت چیز گفت
مدیر:چرا داری الکی میگی (خنده)
شوگا:بهم چی گفت ؟
ات: گفت توهم مثل بابات و اون دوستاش خنگ و به درد نخوری و با پول تونستی به اینجا برسی
مدیر: آقای مین دروغ میگن
شوگا:من میخوام مدرسه ی دخترمو جابه جا کنم
مدیر:اما.... لطفاً این کارو نکنید
شوگا: فردا میام پروندشو میگیرم بریم ات
ات:بریم
دست ات رو گرفتم و سوار ماشینش کردم
دو دقیقه ای بود که راه افتاده بودیم و هیچ کس حرفی نزده بود که ات شروع کرد
ات:بابا م..من معذرت میخوام
شوگا:بهت افتخار میکنم دخترم
ات:چی؟!
شوگا:خوب کاری کردی از هفته ی دیگه هم میری یه مدرسه ی جدید خودمم از این مدرسه خوشم نمیاد
ات: مرسییییییییییییییی.....الان میریم خونه؟
شوگا:نه میریم کمپانی جونگ کوک گفت ببرمت اونجا
ات: بریم
رسیدیم کمپانی تا رفتیم داخل آن دوید پیش جونگ کوک
ات:سلامممم
جونگکوک:سلامممممم
همدیگر و بغل کردن و ات رفت رو کول جونگکوک
از زبون ات
جونگ کوک:بگو ببینم امروز با کی دعوا کردی ؟
ات:با معلممون
جونگ کوک:براچی؟!
ات:بهتون هیت داد
جونگ کوک:عه پس خوب کاری کردی افرین جوجه
ات: جوجه خودتی
جونگ کوک:من با این هیکلم جوجم ؟
ات:جوجه بودن که به هیکل نیست به یه چیز دیگس که مال تو جوجس
جونگ کوک: کی گفته جوجس ؟ میخوای نشونت بدم؟
ات:آره نشون بده بدمم نمیاد
همه:عههههه
ات:خب نشون نده
پایان
وقتی بچه ی شوگایی و همش بخاطر زدن بچه ها میری تو دفتر
از زبون شوگا
وسط تمرین بودم وقت استراحت شد نشسته بودم رو زمین که گوشیم زنگ خورد
شوگا:الو
؟: سلام از مدرسه ی دخترتون تماس میگیرم
شوگا:چیزی شده ؟
؟: دخترتون با بچه ها دعوا کرده همه رو زده اگه میشه بیاین مدرسه
شوگا:باش الان میام
نامجون:چیزی شده؟
شوگا: ات دوباره تو مدرسه دعوا کرده
نامجون:تو مگه دیروزم نرفتی مدرسه ؟
شوگا: هفته ای پنج روز میره مدرسه من چهار روزش رو باید برم مدرسه
جیمین:دست پرورده ی خودته دیگه
شوگا:من رفتم خداحافظ
همه: خداحافظ
جونگ کوک: بعد مدرسه بیارش اینجا
شوگا:باش
رفتم پارکینگ سوار ماشین شدم و راه افتادم سمت مدرسه
تقریبا بعد از یه ربع رسیدم رفتم تو دفتر که دیدم ات گوشه ی دفتر وایساده
شوگا : سلام
مدیر : سلام آقای مین خوش اومدید
شوگا:امروز چی شده؟
مدیر : دختر شما امروز شروع کرده دعوا کردن با معلم ریاضیش
شوگا:براچی ؟
مدیر : چون میخواسته امتحان بگیره
ات: من بخاطر امتحان دعوا نکردم
مدیر:ساکت شو
شوگا:ات براچی دعوا مردی
مدیر : من که بهتون گفتم(بلند)
شوگا: میخوام از زبون خودش بشنوم (عصبی)
ات: شما که میدونی من اون هفته مریض بودم حتی مامان اومد به معلممون که از من هفته ی بعد بگیره اما گوش نکرد و امتحان رو گرفت بعد من امتحان رو ۱۷ شدم اونم شروع کرد دعوا کردنم و کلی بهت چیز گفت
مدیر:چرا داری الکی میگی (خنده)
شوگا:بهم چی گفت ؟
ات: گفت توهم مثل بابات و اون دوستاش خنگ و به درد نخوری و با پول تونستی به اینجا برسی
مدیر: آقای مین دروغ میگن
شوگا:من میخوام مدرسه ی دخترمو جابه جا کنم
مدیر:اما.... لطفاً این کارو نکنید
شوگا: فردا میام پروندشو میگیرم بریم ات
ات:بریم
دست ات رو گرفتم و سوار ماشینش کردم
دو دقیقه ای بود که راه افتاده بودیم و هیچ کس حرفی نزده بود که ات شروع کرد
ات:بابا م..من معذرت میخوام
شوگا:بهت افتخار میکنم دخترم
ات:چی؟!
شوگا:خوب کاری کردی از هفته ی دیگه هم میری یه مدرسه ی جدید خودمم از این مدرسه خوشم نمیاد
ات: مرسییییییییییییییی.....الان میریم خونه؟
شوگا:نه میریم کمپانی جونگ کوک گفت ببرمت اونجا
ات: بریم
رسیدیم کمپانی تا رفتیم داخل آن دوید پیش جونگ کوک
ات:سلامممم
جونگکوک:سلامممممم
همدیگر و بغل کردن و ات رفت رو کول جونگکوک
از زبون ات
جونگ کوک:بگو ببینم امروز با کی دعوا کردی ؟
ات:با معلممون
جونگ کوک:براچی؟!
ات:بهتون هیت داد
جونگ کوک:عه پس خوب کاری کردی افرین جوجه
ات: جوجه خودتی
جونگ کوک:من با این هیکلم جوجم ؟
ات:جوجه بودن که به هیکل نیست به یه چیز دیگس که مال تو جوجس
جونگ کوک: کی گفته جوجس ؟ میخوای نشونت بدم؟
ات:آره نشون بده بدمم نمیاد
همه:عههههه
ات:خب نشون نده
پایان
۶.۷k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.