fake kook
fake kook
part*⁶⁵
صبح
از خواب بلند شدم جونگکوک نبود یه کاغذ پیدا کردم
[سلام بر ا/ت خوشگلم این اخرین پیاممه به تو من خیلی دوست داشتم و دارم ولی بهتره تو این زندگی نمونم دیگه😞باید خودمو تموم کنم توهم مراقب خودت باش😭دوستت دارم
کوک]
بلند شدم از اونجا یعنی چی باید خودمو تموم کنم هرچه زنگ زدم جواب نداد زنگ زدم به لینا گفت خبر نداره رفتم محل کارش با عجله سریع
بادیگارد: شما کی هستید
ا/ت: من دوست دختر جونگکوک هستم
بادیگارد: ببخشید نشناختم الیا خانم دیگه
ا/ت: الیا ☹️اره بزارین برم
رفتم داخل
ات: جونگکوک اینجاست
منشی: تو اتاقشه ولی در قفله و نه جوابی نمیده نه چیزی خواستم تازه هم بهتون خبر بدم
ا/ت: میشه شما بریم
منشی: باشه
تق تق تق
ا/ت: جونگکوکا درو باز کنم منم ا/ت
کوک:....
ا/ت: میدونم صدامو میشنوی پس باز کن
کوک:......
ا/ت: حالم خوب نیست تو راه تصادف کردم که رسیدم به اینجا مطمئنم خوبی پس خودت درو باز کن من میدونم حالت خوبه
کوک:....
ا/: اگه بخاطر دیشبه که ببخشید الکی شک کردم😭فقط درو باز کن من معذرت میخوام خیلی دوست دارم تروخدا درو باز کن صداممو میشنوی عزیزم ترو خدا جونگکوک من گوگولی من چرا درو باز نمیکنی چرا همچین نامه ای نوشتی دروووو باز کن
با جیغ گریه محکم میزدم تو در
منشی: خانم فایده ای نداره بفرمایید این کلید زاپاس
ا/ت: مرسی
درو باز کردم
جونگکوک ندیدم فقط پنجره باز دیدم که دورش قرمز بود با گریه رفتم سمت پنجره یکی از پشت بغلم کرد
کوک: سورپرایز
ا/ت:وایی عوضی چقدر تو بیشعوری
کوک: چطوری خوشگل خانم
ا/ت: چیزی نگو حالم خوب نیست چرا اینکارو کردی
کوک: فقط سورپرایز همین خوشحالت کنم
ا/ت: من فقط بیشتر ناراحت شدم تو راهم تصادف کردم😞
کوک: ببینم چیزی نشد
ا/ت: نه با ماشین تو اومدم و ماشینت...
کوک: مهم نیست
ا/ت: جونگوکا چرا اینکارو کردی هنوز حالم بده و پر از استرس
کوک: بیا این لیوان اب و بخور
ا/ت: مرسی
کوک: جونگکوکا درو باز کن من دوست دارم گوگولی من
اب ریختم روش
کوک: دیوونه همگی رفت چشمم
ا/ت: ببخشید
کوک: شوخی کردم😃
ا/ت: 😑
کوک: یه لحظه صبر کن برمیگردم
ا/ت: باش
بادیگارد: بفرمایید بیرون
ا/ت: چرا؟؟
بادیگارد: بیرون شما که گفتید الیا هستید ولی نیستید
ا/ت: ولم کنید
دستمو محکم گرفتن
کوک
کوک: عزیزم ا/ت
رفتم دیدم بادیگاردا گرفتنش😐
کوک: چیکار میکنید
ا/ت: ولم کنید
بادیگارد: این به دروغ وارد اینجا شده
کوک: ولش کنید برید به کارتون برسید
ا/ت رو ول کردن
ا/ت: اینا دیوونن
کوک: اره فک کنم
#فیک
#سناریو
part*⁶⁵
صبح
از خواب بلند شدم جونگکوک نبود یه کاغذ پیدا کردم
[سلام بر ا/ت خوشگلم این اخرین پیاممه به تو من خیلی دوست داشتم و دارم ولی بهتره تو این زندگی نمونم دیگه😞باید خودمو تموم کنم توهم مراقب خودت باش😭دوستت دارم
کوک]
بلند شدم از اونجا یعنی چی باید خودمو تموم کنم هرچه زنگ زدم جواب نداد زنگ زدم به لینا گفت خبر نداره رفتم محل کارش با عجله سریع
بادیگارد: شما کی هستید
ا/ت: من دوست دختر جونگکوک هستم
بادیگارد: ببخشید نشناختم الیا خانم دیگه
ا/ت: الیا ☹️اره بزارین برم
رفتم داخل
ات: جونگکوک اینجاست
منشی: تو اتاقشه ولی در قفله و نه جوابی نمیده نه چیزی خواستم تازه هم بهتون خبر بدم
ا/ت: میشه شما بریم
منشی: باشه
تق تق تق
ا/ت: جونگکوکا درو باز کنم منم ا/ت
کوک:....
ا/ت: میدونم صدامو میشنوی پس باز کن
کوک:......
ا/ت: حالم خوب نیست تو راه تصادف کردم که رسیدم به اینجا مطمئنم خوبی پس خودت درو باز کن من میدونم حالت خوبه
کوک:....
ا/: اگه بخاطر دیشبه که ببخشید الکی شک کردم😭فقط درو باز کن من معذرت میخوام خیلی دوست دارم تروخدا درو باز کن صداممو میشنوی عزیزم ترو خدا جونگکوک من گوگولی من چرا درو باز نمیکنی چرا همچین نامه ای نوشتی دروووو باز کن
با جیغ گریه محکم میزدم تو در
منشی: خانم فایده ای نداره بفرمایید این کلید زاپاس
ا/ت: مرسی
درو باز کردم
جونگکوک ندیدم فقط پنجره باز دیدم که دورش قرمز بود با گریه رفتم سمت پنجره یکی از پشت بغلم کرد
کوک: سورپرایز
ا/ت:وایی عوضی چقدر تو بیشعوری
کوک: چطوری خوشگل خانم
ا/ت: چیزی نگو حالم خوب نیست چرا اینکارو کردی
کوک: فقط سورپرایز همین خوشحالت کنم
ا/ت: من فقط بیشتر ناراحت شدم تو راهم تصادف کردم😞
کوک: ببینم چیزی نشد
ا/ت: نه با ماشین تو اومدم و ماشینت...
کوک: مهم نیست
ا/ت: جونگوکا چرا اینکارو کردی هنوز حالم بده و پر از استرس
کوک: بیا این لیوان اب و بخور
ا/ت: مرسی
کوک: جونگکوکا درو باز کن من دوست دارم گوگولی من
اب ریختم روش
کوک: دیوونه همگی رفت چشمم
ا/ت: ببخشید
کوک: شوخی کردم😃
ا/ت: 😑
کوک: یه لحظه صبر کن برمیگردم
ا/ت: باش
بادیگارد: بفرمایید بیرون
ا/ت: چرا؟؟
بادیگارد: بیرون شما که گفتید الیا هستید ولی نیستید
ا/ت: ولم کنید
دستمو محکم گرفتن
کوک
کوک: عزیزم ا/ت
رفتم دیدم بادیگاردا گرفتنش😐
کوک: چیکار میکنید
ا/ت: ولم کنید
بادیگارد: این به دروغ وارد اینجا شده
کوک: ولش کنید برید به کارتون برسید
ا/ت رو ول کردن
ا/ت: اینا دیوونن
کوک: اره فک کنم
#فیک
#سناریو
۲۶.۶k
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.