fake kook
fake kook
part*⁶³
همه نشسته بودیم
یعنی ا/ت الان باهام قهره
ناراحته یا نه گوشیمو برداشتم بهش پیام دادم
کوک: عشقم ا/ت: 😑 کوک: ا/ت
ا/ت: 😑 کوک: ببخشید خیلی اتفاقی بود قشنگم ا/ت: 😑
ـــــــــــــــــــ
پ: گوشیتو بزار کنار
کوک: بله ببخشید
الیا: گوشیتو بده من
کوک: دلیلی ندارم که بدم
الیا: یعنی چی؟ عمو میفهمی
پ: گوشیو بده بهش
مامانم گوشیو برداشت پرت کرد اونور
لینا: این گوشی ارزش دعوا نداره پس بسه
ـــــــــــــــــــــ
ا/ت
لینا: خانم کیم بیا این گوشیو بردار بیار
رفتم گوشی برداشتم رو پیام های منو کوک بود پاکش کردم
پ: بده به من
ا/ت: بفرمایید
کوک با تعجب نگاه میکرد
کوک:😑😑ببخشید
پ: بگیر
نگاه به گوشیم کردم فهمیدم ا/ت پاکش کرده بود
الیا: من از اونا میخوام (الیا ا/ت رو ندید)
کوک: خب بردار به من چه
پ: از نظر من باید دوباره ازدواج کنید
بلند شدم و گفتم
کوک: نمیخوام
پ: بشین
کوک: میدونم اگه نشستم به نتیجه خوبی نمیرسیم پس بزار همین الان تمومش کنیم
رفتم بیرون پیش دوستم
ا/ت
دو ساعت بعد
تو خونه خودمون منتظرش بودم نیومد
کوک
جیمین: جونگکوک
کوک: ها چته
جیمین: واقعا با پدرت بخاطر دختره قهر کردی؟
کوک: قهر نکردم اومدم اینجا مشکلی دارید برم
تهیونگ: نه نداریم اون دوس دخترت چی میدونه اینجایی
کوک: کی ا/ت نه بابا نمیدونه
تهیونگ: خیلی خوبه لوس بازی براش در نمیاری
کوک: من کی گفته من لوسم من اصلا به زن محل نمیدم
جیمین: مطمئنی
کوک: اره
تهیونگ: گوشیت داره زنگ میخوره کیه؟
کوک: ا/تس گوش کنید الوو
ا/ت: الو جونگکوک کجایی
کوک: به تو چه
ا/ت: چی میگی برای خودت من اومدم خونه تو کی میای
کوک: میام دیگه باید بگم کجام؟
قطع کرد😑
کوک: قطع میکنه چقدر... الان گفته بودم
#فیک
#سناریو
part*⁶³
همه نشسته بودیم
یعنی ا/ت الان باهام قهره
ناراحته یا نه گوشیمو برداشتم بهش پیام دادم
کوک: عشقم ا/ت: 😑 کوک: ا/ت
ا/ت: 😑 کوک: ببخشید خیلی اتفاقی بود قشنگم ا/ت: 😑
ـــــــــــــــــــ
پ: گوشیتو بزار کنار
کوک: بله ببخشید
الیا: گوشیتو بده من
کوک: دلیلی ندارم که بدم
الیا: یعنی چی؟ عمو میفهمی
پ: گوشیو بده بهش
مامانم گوشیو برداشت پرت کرد اونور
لینا: این گوشی ارزش دعوا نداره پس بسه
ـــــــــــــــــــــ
ا/ت
لینا: خانم کیم بیا این گوشیو بردار بیار
رفتم گوشی برداشتم رو پیام های منو کوک بود پاکش کردم
پ: بده به من
ا/ت: بفرمایید
کوک با تعجب نگاه میکرد
کوک:😑😑ببخشید
پ: بگیر
نگاه به گوشیم کردم فهمیدم ا/ت پاکش کرده بود
الیا: من از اونا میخوام (الیا ا/ت رو ندید)
کوک: خب بردار به من چه
پ: از نظر من باید دوباره ازدواج کنید
بلند شدم و گفتم
کوک: نمیخوام
پ: بشین
کوک: میدونم اگه نشستم به نتیجه خوبی نمیرسیم پس بزار همین الان تمومش کنیم
رفتم بیرون پیش دوستم
ا/ت
دو ساعت بعد
تو خونه خودمون منتظرش بودم نیومد
کوک
جیمین: جونگکوک
کوک: ها چته
جیمین: واقعا با پدرت بخاطر دختره قهر کردی؟
کوک: قهر نکردم اومدم اینجا مشکلی دارید برم
تهیونگ: نه نداریم اون دوس دخترت چی میدونه اینجایی
کوک: کی ا/ت نه بابا نمیدونه
تهیونگ: خیلی خوبه لوس بازی براش در نمیاری
کوک: من کی گفته من لوسم من اصلا به زن محل نمیدم
جیمین: مطمئنی
کوک: اره
تهیونگ: گوشیت داره زنگ میخوره کیه؟
کوک: ا/تس گوش کنید الوو
ا/ت: الو جونگکوک کجایی
کوک: به تو چه
ا/ت: چی میگی برای خودت من اومدم خونه تو کی میای
کوک: میام دیگه باید بگم کجام؟
قطع کرد😑
کوک: قطع میکنه چقدر... الان گفته بودم
#فیک
#سناریو
۲۴.۰k
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.