دوراهی۲ پارت۸
#دوراهی۲#پارت۸
بدون حرفی رفت بیرون و در هم پشت سرش بست
توی صندوقچه چندتا پاکت نامه که روش نوشته بود اولین نامه عاشقانه من برای تو که به دستت نمیرسد بعدیش نوشته بود دومین نامه عاشقانه من برای تو که به دستت نمیرسد
و.....
همینجور نامه های دیگه هم همینو نوشته بود
و نامه آخر که روش نوشته بود نامه پایانی
دستم نمیرفت که باز کنم و بخونم
اما مقاومت کردم و باز کردم و نامه های اول از حسش گفته بود این که دودل بوده و میترسید منم مثل سارا باشم
نامه های بعدی از من مطمئن شده بود
نامه های بعدی عاشقانه تر شده بود
یه موقع ها هم با من تو نامه اش حرف میزد
و میگفت بعد از عقد نامه ها رو میده ب من
کاش بودی
دیگ صدای گریه هام بلند شده بود چشمام کاسه خون
نامه آخر
سلام سایه
خوبی ؟حتما خوبی
من اعتمادی که ب تو داشتم به هیچ کسی نداشتم اما تو ،تو چی کار کردی
با خواهرت دست ب یکی کردی منو عذاب بدی
چرا مگه من چی کار کردم
اینو ک داری میخونی منو نمیبینی چون دیگ نیستم یا کابوسمو میبینی یا توهم بودنم کنار تو امیدوارم که تو و سارا تونسته باشین به خواستتون برسین
امروز ک دارم اینو مینویسم قرار روز آخر زندگیم باشه قراره ک همه چی تموم بشه فکر نکن ک ضعفمه ن من دیگ نمیتونم اعتمادمو غرورمو له کنم تو برام انقدر عزیز بودی و هستی ک نمیخواستم باهات دعوا بیوفتم
برای همین تو سکوت و آرامش میرم
شاید سارا اگر نبود الان منو تو زیر یک سقف بودیم و با هم زندگی می کردیم
اما نشد
خداحافظ برای همیشه
عاشق همیشه تو علیرضا
انقدر گریه می کردم ک دیگ نفسی نمونده بود اسپری مو زود آوردم
ساعت ۱۲شب رد کرده بود
کف خونه پر از نامه ها و عکساش بود منم خوابیدم روی زمین کم کم چشمام گرم شد و خوابم رفت
با تق تق های آروم در بیدار شدم یکی پشت در آروم گفت
-سایه خانم بیدارین
رضا بود سریع ی چی تنم کردم و درو باز کردم
+سلام
-سلام آماده نشدی
+ن اصلا نفهمیدم کی خوابم برد
-زیر چشمات هم پف کرده معلومه که گریه کردی زود بیا پایین منتظرم
+باشه الان میام
سریع ی مانتو مشکی مثل همیشه پوشیدم ی کرم پودر زدم ک مشخص نشه گریه کردم تو یخچال سه تا کتلت مونده بود دوتا ساندویچ کردم و رفتم پایین
لقمه رو دادم دست رضا و گفتم
+ببخشید ک سرده ی خورده
خندید و گفت
-ن خیلی هم خوبه راه افتادیم
تا شرکت کسی حرفی نزد
#خاص #جذاب #زیبا
بدون حرفی رفت بیرون و در هم پشت سرش بست
توی صندوقچه چندتا پاکت نامه که روش نوشته بود اولین نامه عاشقانه من برای تو که به دستت نمیرسد بعدیش نوشته بود دومین نامه عاشقانه من برای تو که به دستت نمیرسد
و.....
همینجور نامه های دیگه هم همینو نوشته بود
و نامه آخر که روش نوشته بود نامه پایانی
دستم نمیرفت که باز کنم و بخونم
اما مقاومت کردم و باز کردم و نامه های اول از حسش گفته بود این که دودل بوده و میترسید منم مثل سارا باشم
نامه های بعدی از من مطمئن شده بود
نامه های بعدی عاشقانه تر شده بود
یه موقع ها هم با من تو نامه اش حرف میزد
و میگفت بعد از عقد نامه ها رو میده ب من
کاش بودی
دیگ صدای گریه هام بلند شده بود چشمام کاسه خون
نامه آخر
سلام سایه
خوبی ؟حتما خوبی
من اعتمادی که ب تو داشتم به هیچ کسی نداشتم اما تو ،تو چی کار کردی
با خواهرت دست ب یکی کردی منو عذاب بدی
چرا مگه من چی کار کردم
اینو ک داری میخونی منو نمیبینی چون دیگ نیستم یا کابوسمو میبینی یا توهم بودنم کنار تو امیدوارم که تو و سارا تونسته باشین به خواستتون برسین
امروز ک دارم اینو مینویسم قرار روز آخر زندگیم باشه قراره ک همه چی تموم بشه فکر نکن ک ضعفمه ن من دیگ نمیتونم اعتمادمو غرورمو له کنم تو برام انقدر عزیز بودی و هستی ک نمیخواستم باهات دعوا بیوفتم
برای همین تو سکوت و آرامش میرم
شاید سارا اگر نبود الان منو تو زیر یک سقف بودیم و با هم زندگی می کردیم
اما نشد
خداحافظ برای همیشه
عاشق همیشه تو علیرضا
انقدر گریه می کردم ک دیگ نفسی نمونده بود اسپری مو زود آوردم
ساعت ۱۲شب رد کرده بود
کف خونه پر از نامه ها و عکساش بود منم خوابیدم روی زمین کم کم چشمام گرم شد و خوابم رفت
با تق تق های آروم در بیدار شدم یکی پشت در آروم گفت
-سایه خانم بیدارین
رضا بود سریع ی چی تنم کردم و درو باز کردم
+سلام
-سلام آماده نشدی
+ن اصلا نفهمیدم کی خوابم برد
-زیر چشمات هم پف کرده معلومه که گریه کردی زود بیا پایین منتظرم
+باشه الان میام
سریع ی مانتو مشکی مثل همیشه پوشیدم ی کرم پودر زدم ک مشخص نشه گریه کردم تو یخچال سه تا کتلت مونده بود دوتا ساندویچ کردم و رفتم پایین
لقمه رو دادم دست رضا و گفتم
+ببخشید ک سرده ی خورده
خندید و گفت
-ن خیلی هم خوبه راه افتادیم
تا شرکت کسی حرفی نزد
#خاص #جذاب #زیبا
۱۲.۶k
۲۹ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.