part :26
part :26
ویو کوک (علامت کوک + علامت ته_ علامت میسو ^^)
تهیونگ دیروز رفت با اینکه شب باهاش حرف زده بودم ولی الان به شدت دلم براش تنگ شده . تو حیاط داشتم به گل ها آب میدادم که یهو در کوچیکه رو زدن
+کیهههه
^^منم میسو لطفا درو باز کن
رفتم و درو باز کردم
+سلام . باکی کار دارید
^^منو میشناسی ؟!
+عاره . خب بگو با کی کار داری ؟
^^با... تو (با لوندی گفت)
+بامن؟
عوممِ کشداری گفت و اومد تو
+هی هی هی .... وایسا ببینم تو الان دیگه عضو این عمارت نیستی که همینجوری سرتو بندازی پایین و بیای تو
^^ببین جونگ کو....
+اسم منو صدا نزن تو نمیتونی اسممو صدا بزنی
^^چراا.؟
+چون آدم مهمی واسه من نیستی باید منو آیان صدا بزنیییی
اعصابم خورد بود این دختر تهیونگ منو قبلا خام کرده من نمیخوام تهیونگ رو از دست بدم ... نمیخوام
^^ببین جونگ...آیان من...من تو رو دوست دارم ... ببین بیا با من من ... من تورو شاه میکنم اصلا...اصلا یه عمارت بزرگ تر از این بهت میدم فقط بیا ...
+خفه شو
^^ببین من الان میرم ولی فردا که اومدم جوابمو ازت میخوام
+بروووو بیرونننن
میسو رفت و من موندم و یه ذهن شلوغ
باید...باید زنگ بزنم به تهیونگ ... عاره ...عاره بیاد بهش زنگ بزنمو بهش بگم . سریع رفتم تو اتاقمو گوشم رو برداشتم و شماره تهیونگ رو گرفتم قرار بود فقط شبا بهش زنگ بزنم ولی الان وضعیت اضطراریه
+ا..الو تهیونگ
ویو کوک (علامت کوک + علامت ته_ علامت میسو ^^)
تهیونگ دیروز رفت با اینکه شب باهاش حرف زده بودم ولی الان به شدت دلم براش تنگ شده . تو حیاط داشتم به گل ها آب میدادم که یهو در کوچیکه رو زدن
+کیهههه
^^منم میسو لطفا درو باز کن
رفتم و درو باز کردم
+سلام . باکی کار دارید
^^منو میشناسی ؟!
+عاره . خب بگو با کی کار داری ؟
^^با... تو (با لوندی گفت)
+بامن؟
عوممِ کشداری گفت و اومد تو
+هی هی هی .... وایسا ببینم تو الان دیگه عضو این عمارت نیستی که همینجوری سرتو بندازی پایین و بیای تو
^^ببین جونگ کو....
+اسم منو صدا نزن تو نمیتونی اسممو صدا بزنی
^^چراا.؟
+چون آدم مهمی واسه من نیستی باید منو آیان صدا بزنیییی
اعصابم خورد بود این دختر تهیونگ منو قبلا خام کرده من نمیخوام تهیونگ رو از دست بدم ... نمیخوام
^^ببین جونگ...آیان من...من تو رو دوست دارم ... ببین بیا با من من ... من تورو شاه میکنم اصلا...اصلا یه عمارت بزرگ تر از این بهت میدم فقط بیا ...
+خفه شو
^^ببین من الان میرم ولی فردا که اومدم جوابمو ازت میخوام
+بروووو بیرونننن
میسو رفت و من موندم و یه ذهن شلوغ
باید...باید زنگ بزنم به تهیونگ ... عاره ...عاره بیاد بهش زنگ بزنمو بهش بگم . سریع رفتم تو اتاقمو گوشم رو برداشتم و شماره تهیونگ رو گرفتم قرار بود فقط شبا بهش زنگ بزنم ولی الان وضعیت اضطراریه
+ا..الو تهیونگ
۷.۹k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.