part : 28
part : 28
ویو تهیونگ ( علامت ته + علامت کوک_)
رفتم جلو با همه دست دادم وقتی به جونگ کوک رسیدم شیطنتم قول کرد
بارسردی گفتم
+سلام
و از کنارش رد شدم (لبخند رو لب کوک ماسید و خیلی ناراحت شد )
رفتم سمت اتاقم و وسایلمو برام آوردن ... خودمو پرت کردم رو تخت .... واییی هیچ جا خ نه خود آدم نمیشه یهو یاد کوک افتادم و پسرم .... باید از دلش در بیارم ..... چقد دلم واسش تنگ شده در حدی که نمتونم دیگه تاقط بیارم.... یه فکری به سرم زد . سریع لباسامو پوشیدم و رفتم بیرون . دستامو به هم کوبیدم
+همه جمع شید اینجا سریع
همه جمع شدن پایین پله ها
+خب .. ممنو از همتون که این دورز رو اینجا موندید و از عمارت مراقبت کردید خب میخوام به همتون یه مرخصی بفرستم
همه دست زدن و سوت کشیدن جز کوک ... ناراحت بود
×ق..قربان ببخشید پس آیان چی ؟
ویو تهیونگ ( علامت ته + علامت کوک_)
رفتم جلو با همه دست دادم وقتی به جونگ کوک رسیدم شیطنتم قول کرد
بارسردی گفتم
+سلام
و از کنارش رد شدم (لبخند رو لب کوک ماسید و خیلی ناراحت شد )
رفتم سمت اتاقم و وسایلمو برام آوردن ... خودمو پرت کردم رو تخت .... واییی هیچ جا خ نه خود آدم نمیشه یهو یاد کوک افتادم و پسرم .... باید از دلش در بیارم ..... چقد دلم واسش تنگ شده در حدی که نمتونم دیگه تاقط بیارم.... یه فکری به سرم زد . سریع لباسامو پوشیدم و رفتم بیرون . دستامو به هم کوبیدم
+همه جمع شید اینجا سریع
همه جمع شدن پایین پله ها
+خب .. ممنو از همتون که این دورز رو اینجا موندید و از عمارت مراقبت کردید خب میخوام به همتون یه مرخصی بفرستم
همه دست زدن و سوت کشیدن جز کوک ... ناراحت بود
×ق..قربان ببخشید پس آیان چی ؟
۶.۵k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.