عروسک خانوم من
p1۵
پ.ک: جونگ ایل امیدوارم کارب نکنی که خودت پشیمون بشی پسر
...
زینگگگگ
پ.ک: در رو باز کنید....خدمتکاران در رو باز کردن و برادر پدر بزرگ کوک وارد سالن شد و برادر پیرش رو بغل کرد و کنارش نشست
و بعد از نیم ساعت گپ زدن و خندیدن زنگ در دوباره به صدا در امد و خدمتکاران گفتن که یه مرد با دخترش آمده
پ.ک: خیلی هم خوب در رو باز کن که بیان بالا
خدمتکاران به پیروی از حرفش در رو باز کردند و مشغول آمادگی برای میزبانی شدند
پدر ا.ت وارد سالن بالا شد و به روی پدر بزرگ و عمو بزرگ کوک تعظیم کرد و ا.ت هم به پیروی از پدرش اینکار رو کرد
پ.ک: بشینید سلام دخترم خوبی
ا.ت: خیلی ممنون شما خوب هستید رئیس بزرگ
پ.ک: خوبم دخترم....میبینم منو میشناسی
ا.ت: خیر ولی پدر ازم خواستن که شما رو به این اسم خطاب کنم و شما قراره چیزی رو به من بگید که مهمه
ع.ک فامیل ما جئون است و ما سهامدار و صاحب شرکت htaed nopaew هستیم
پ.ک: دخترم راستش پدر تو توی این شرکت کارمند نیست
ا.ت: یعنی چی بابا
!! هعی دخترم ....این دو فردی که جلوت نشستن مافیا جهانی هستن و چون ملیتشون کره هست اینجا به لطفشون آباد شده....پر آوازه ترین مافیا در کللللل کل دنیا هستند دخترم....یادته جئون جونگکوک دوستت رو؟
ا.ت: بله (اروم)
پ.ک: اون نوه منه
ا.ت: پ...پس عمو جونگ ایل مافیاست؟ پس کوک قراره مافیا باشه؟اگه شما پدر بزرگش پس ایشون که کنارتون کی هستن؟
ع.ک: من عمو بزرگ کوک هستم یعنی برادر پدر بزرگش....دخترم ما این شرکت رو زدیم و توش سلاح تولید کردیم و الان شرکت دست پدر جونگکوکه
پ.ک: اما یهو یه دشمن از نا کجا آباد پیدا شد و شرکت_کارخونه رو کشید بالا
ا.ت: واو پس شما چیکار کردید
پ.ک: من شکستس دادم و اون موقع بود که با برادرم تصمیم گرفتیم مافیا بشیم و یه مدت ثروت شرکت واسه همینکار صرف شد و تا بعد که پدر کوک مافیا شد...یه بار یه دشمن از راه رسید و پسرم شکستش داد و الان ما هم از راه مافیا بودن هم از راه کارخونه پول کلان به دست میاریم
ا.ت: خیلی جالب بود..... واقعا محشره اما چرا اینا رو به من میگید ؟پدر من چیکارس؟چرا کوک تو اون مدرسه هست اگه اینقدر پولدارید
!!رئیس بزرگ اجازه بدبد من بهش بگم...دخترم
ا.ت: بله؟!
!! پدر بزرگ کوک یه دو تا پسر و یک دختر...عمو جونگ ایل (پدر کوک) جونگ سان (پدر تهیونگ) امیلی (مادر امیلیا و عمه کوک) و عمو بزرگ کوک یه پسر به اسم ساکاک دارند
ا.ت: خب؟
..........!!
این چند پارت مهم هستند
خب دیگه من چشم و مغز گزاشتم نیم ساعت شما انگشت بزارید رو لایک و کامنت به اندازه سه چهار ثانیه
۳۰💔
#سناریو
#بی_تی_اس
#کیپاپ
#جونگکوک
#فیک_جونگکوک
#عروسک_خانوم_من
پ.ک: جونگ ایل امیدوارم کارب نکنی که خودت پشیمون بشی پسر
...
زینگگگگ
پ.ک: در رو باز کنید....خدمتکاران در رو باز کردن و برادر پدر بزرگ کوک وارد سالن شد و برادر پیرش رو بغل کرد و کنارش نشست
و بعد از نیم ساعت گپ زدن و خندیدن زنگ در دوباره به صدا در امد و خدمتکاران گفتن که یه مرد با دخترش آمده
پ.ک: خیلی هم خوب در رو باز کن که بیان بالا
خدمتکاران به پیروی از حرفش در رو باز کردند و مشغول آمادگی برای میزبانی شدند
پدر ا.ت وارد سالن بالا شد و به روی پدر بزرگ و عمو بزرگ کوک تعظیم کرد و ا.ت هم به پیروی از پدرش اینکار رو کرد
پ.ک: بشینید سلام دخترم خوبی
ا.ت: خیلی ممنون شما خوب هستید رئیس بزرگ
پ.ک: خوبم دخترم....میبینم منو میشناسی
ا.ت: خیر ولی پدر ازم خواستن که شما رو به این اسم خطاب کنم و شما قراره چیزی رو به من بگید که مهمه
ع.ک فامیل ما جئون است و ما سهامدار و صاحب شرکت htaed nopaew هستیم
پ.ک: دخترم راستش پدر تو توی این شرکت کارمند نیست
ا.ت: یعنی چی بابا
!! هعی دخترم ....این دو فردی که جلوت نشستن مافیا جهانی هستن و چون ملیتشون کره هست اینجا به لطفشون آباد شده....پر آوازه ترین مافیا در کللللل کل دنیا هستند دخترم....یادته جئون جونگکوک دوستت رو؟
ا.ت: بله (اروم)
پ.ک: اون نوه منه
ا.ت: پ...پس عمو جونگ ایل مافیاست؟ پس کوک قراره مافیا باشه؟اگه شما پدر بزرگش پس ایشون که کنارتون کی هستن؟
ع.ک: من عمو بزرگ کوک هستم یعنی برادر پدر بزرگش....دخترم ما این شرکت رو زدیم و توش سلاح تولید کردیم و الان شرکت دست پدر جونگکوکه
پ.ک: اما یهو یه دشمن از نا کجا آباد پیدا شد و شرکت_کارخونه رو کشید بالا
ا.ت: واو پس شما چیکار کردید
پ.ک: من شکستس دادم و اون موقع بود که با برادرم تصمیم گرفتیم مافیا بشیم و یه مدت ثروت شرکت واسه همینکار صرف شد و تا بعد که پدر کوک مافیا شد...یه بار یه دشمن از راه رسید و پسرم شکستش داد و الان ما هم از راه مافیا بودن هم از راه کارخونه پول کلان به دست میاریم
ا.ت: خیلی جالب بود..... واقعا محشره اما چرا اینا رو به من میگید ؟پدر من چیکارس؟چرا کوک تو اون مدرسه هست اگه اینقدر پولدارید
!!رئیس بزرگ اجازه بدبد من بهش بگم...دخترم
ا.ت: بله؟!
!! پدر بزرگ کوک یه دو تا پسر و یک دختر...عمو جونگ ایل (پدر کوک) جونگ سان (پدر تهیونگ) امیلی (مادر امیلیا و عمه کوک) و عمو بزرگ کوک یه پسر به اسم ساکاک دارند
ا.ت: خب؟
..........!!
این چند پارت مهم هستند
خب دیگه من چشم و مغز گزاشتم نیم ساعت شما انگشت بزارید رو لایک و کامنت به اندازه سه چهار ثانیه
۳۰💔
#سناریو
#بی_تی_اس
#کیپاپ
#جونگکوک
#فیک_جونگکوک
#عروسک_خانوم_من
۸.۹k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.