Part 4
#Part_4
دیگه جون نداشتم
فقط میخواستم زودتر برن
حاال معنی سک*س گروپ رو فهمیده بودم
لعنت به من.. لعنت به تو محسن..
لباساشونوپوشیدن و رفتن..
منو با یه دنیا بهت و بدنی که نابود شده بود تنها گذاشتن..
زدم زیر گریه.. صدایی از محسن نمیومد.. ازش متنفر
بودم.
منو به مواد فروخت.. منو.. زنش رو..
داشتم دیوونه میشدم..
خودم رو میکشم.. نمیذارم این خفت و خواری ادامه
داشته باشه
تیغی از زیر موکت برداشتم..
همیشه برای روز مبادا این تیغ رو زیر موکت میذاشتم ولی
روز مبادام امروز بود و تیغ به دردم نخورد!
تیغ رو روی دستم فشار دادم. درد وحشتناکی داشت
چشم هام رو بستم و لبم رو گاز گرفتم
خیس شدن دست و بدنم رو حس میکردم
بی حس به خونی که ازم میرفت خیره شدم و بعد از چند
دقیقه چشم هام سیاهی رفت
..................
+تقصیر توئه کیان.. سر هوست یه زن رو آواره کردی
_به من ربط نداره. میخواست با اون شوهر مفنگیش ازدواج نکنه!
دوباره از هوش رفتم و صداها محو شد
دیگه جون نداشتم
فقط میخواستم زودتر برن
حاال معنی سک*س گروپ رو فهمیده بودم
لعنت به من.. لعنت به تو محسن..
لباساشونوپوشیدن و رفتن..
منو با یه دنیا بهت و بدنی که نابود شده بود تنها گذاشتن..
زدم زیر گریه.. صدایی از محسن نمیومد.. ازش متنفر
بودم.
منو به مواد فروخت.. منو.. زنش رو..
داشتم دیوونه میشدم..
خودم رو میکشم.. نمیذارم این خفت و خواری ادامه
داشته باشه
تیغی از زیر موکت برداشتم..
همیشه برای روز مبادا این تیغ رو زیر موکت میذاشتم ولی
روز مبادام امروز بود و تیغ به دردم نخورد!
تیغ رو روی دستم فشار دادم. درد وحشتناکی داشت
چشم هام رو بستم و لبم رو گاز گرفتم
خیس شدن دست و بدنم رو حس میکردم
بی حس به خونی که ازم میرفت خیره شدم و بعد از چند
دقیقه چشم هام سیاهی رفت
..................
+تقصیر توئه کیان.. سر هوست یه زن رو آواره کردی
_به من ربط نداره. میخواست با اون شوهر مفنگیش ازدواج نکنه!
دوباره از هوش رفتم و صداها محو شد
۴۹۵
۱۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.