Part 5
#Part_5
دوباره درد و سوزش دستم و خشکی گلوم
ناله ای کردم که صدایی از باالی سرم اومد
شبیه پچ پچ بود
دلم میخواست زودتر تموم کنن و بذارن توی سکوت
بخوابم
چشم هام رو باز کردم. نور توی چشمم خورد
اولین چیزی که دیدم یه جفت چشم آبی بود و خاطره ی
بد شبم..
اون سک.س گروهی یا بهتره بگم تجاوز چند نفره
پوزخندی روی لباش جا خوش کرد
_سگ جون ار از این حرفایی دخترجون..
با بی حالی نگاهش کردم
دلم نمیخواست حتی باهاش هم صحبت شم.. تنفر خاصی
داشتم..
اصال چرا زنده مونده بودم؟
کی منو نجات داد
نگاهم به روپوش سفیدش افتاد و بعد از اون به کارت
روی سینش
'' کیان رادمهر متخصص جراحی اعصاب ''
این اشغال دکتر بود؟
رد نگاهم رو دنبال کرد و پوزخندی زد
از اون چشم های آبیش که با لذت بهم نگاه میکرد و اون
پوزخند مسخره ش که مطمئن بودم بخاطر فکر کردن به
اتفاقای قبله متنفر بودم
دوباره درد و سوزش دستم و خشکی گلوم
ناله ای کردم که صدایی از باالی سرم اومد
شبیه پچ پچ بود
دلم میخواست زودتر تموم کنن و بذارن توی سکوت
بخوابم
چشم هام رو باز کردم. نور توی چشمم خورد
اولین چیزی که دیدم یه جفت چشم آبی بود و خاطره ی
بد شبم..
اون سک.س گروهی یا بهتره بگم تجاوز چند نفره
پوزخندی روی لباش جا خوش کرد
_سگ جون ار از این حرفایی دخترجون..
با بی حالی نگاهش کردم
دلم نمیخواست حتی باهاش هم صحبت شم.. تنفر خاصی
داشتم..
اصال چرا زنده مونده بودم؟
کی منو نجات داد
نگاهم به روپوش سفیدش افتاد و بعد از اون به کارت
روی سینش
'' کیان رادمهر متخصص جراحی اعصاب ''
این اشغال دکتر بود؟
رد نگاهم رو دنبال کرد و پوزخندی زد
از اون چشم های آبیش که با لذت بهم نگاه میکرد و اون
پوزخند مسخره ش که مطمئن بودم بخاطر فکر کردن به
اتفاقای قبله متنفر بودم
۵۰۴
۱۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.