مژه های خیص🌝🖤
#مژه_های_خیص🌝🖤
PArt19
______________
ارسلان: ت کار نکنی صنگین تری بوقودا
دیانا: وای نمیتونم رو پام وایصم
ارسلان: معدت خالیه خون ازت رفته ظعف کردی بیا یچی بت بدم بخور
min20
دیانا: پاشو م صیر شدم بریم دنبال اتوسا قراره ببرمش پیش بچا
ارسلان: باشه برو عاماده شو
دیانا: خیلی بی حال ی شلوار ذغالی با ی هودی صفید پوشیدم ب همین صادگی کفشم پوشیدم رفتم ت پارکینگ ریموت درو زدم باز شد برگشتم دیدم ی عادم روبرومع پشتش بهمه کاپشنی ک برش بود همو کاپشنی بود ک گزاشتمش ت لباصشویی رفتم جلو دصتمو گزاشتم روی شونش برگشت صمتم ی نقاب مشکی رو صورتش بود نشناختمش
پانیذ: ع دلتنگی زیاد گرفتمش ت بقلم صریع ازش جدا شدم فرار کردم
ارسلان: دیا چته
دیانا: پا پان پانی نی ن پانیذ بود
ارسلان: چی میگی ت بیا بریم...
_____
دیانا: اتوسا مخام امرو بریم پیش امیر
اتوسا: امیر کیه
دیانا: رلت بوده
اتوسا: واقن خشگله قدش بلنده موهاش فره بور هص؟
دیانا: عوهوم بیا ببرمت خونش
______
اتوسا: دیا زنگو بزن م خلی هیجان دارم جیییخ
ارسلان: ن م کلیدشو درم
اتوسا: باز کننننن خلی دوص درم ببینمش
ارسلان: درو خیلی اروم باز کردم انگا امیر متوجه نشده بود
دیانا: کفشامو در عاوردم رفتم تو با جیغ گفتم.....فلامینگووووو ک پانیذو دیدم کنار امیر نشصه همون کاپشنی ک گزاشتم لباصشویی تنش بود برگشتم ی نگاهی ب ارسلان کردم ع خونه رفتم بیرون.......
__________
•ادامه دارد•🌝🖤
عیح شرو شدددد😄🗿
مدونم کمه ولی ای پارتو داشته باشین فلن پارتای بعدیو زود میزارم
PArt19
______________
ارسلان: ت کار نکنی صنگین تری بوقودا
دیانا: وای نمیتونم رو پام وایصم
ارسلان: معدت خالیه خون ازت رفته ظعف کردی بیا یچی بت بدم بخور
min20
دیانا: پاشو م صیر شدم بریم دنبال اتوسا قراره ببرمش پیش بچا
ارسلان: باشه برو عاماده شو
دیانا: خیلی بی حال ی شلوار ذغالی با ی هودی صفید پوشیدم ب همین صادگی کفشم پوشیدم رفتم ت پارکینگ ریموت درو زدم باز شد برگشتم دیدم ی عادم روبرومع پشتش بهمه کاپشنی ک برش بود همو کاپشنی بود ک گزاشتمش ت لباصشویی رفتم جلو دصتمو گزاشتم روی شونش برگشت صمتم ی نقاب مشکی رو صورتش بود نشناختمش
پانیذ: ع دلتنگی زیاد گرفتمش ت بقلم صریع ازش جدا شدم فرار کردم
ارسلان: دیا چته
دیانا: پا پان پانی نی ن پانیذ بود
ارسلان: چی میگی ت بیا بریم...
_____
دیانا: اتوسا مخام امرو بریم پیش امیر
اتوسا: امیر کیه
دیانا: رلت بوده
اتوسا: واقن خشگله قدش بلنده موهاش فره بور هص؟
دیانا: عوهوم بیا ببرمت خونش
______
اتوسا: دیا زنگو بزن م خلی هیجان دارم جیییخ
ارسلان: ن م کلیدشو درم
اتوسا: باز کننننن خلی دوص درم ببینمش
ارسلان: درو خیلی اروم باز کردم انگا امیر متوجه نشده بود
دیانا: کفشامو در عاوردم رفتم تو با جیغ گفتم.....فلامینگووووو ک پانیذو دیدم کنار امیر نشصه همون کاپشنی ک گزاشتم لباصشویی تنش بود برگشتم ی نگاهی ب ارسلان کردم ع خونه رفتم بیرون.......
__________
•ادامه دارد•🌝🖤
عیح شرو شدددد😄🗿
مدونم کمه ولی ای پارتو داشته باشین فلن پارتای بعدیو زود میزارم
۱۶.۹k
۰۹ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.