Part 2

Part 2

ات: لیا بریم گوشت دودی بخوریم یه جایی رو سراغ دارم


لیا :بریم


(ویو ات )
سوار تاکسی شدیم رفتیم اول چمدونمامون رو گذاشتیم بعد رفتیم رستوران



گارسون: چی میل دارین


لیا: خب من این با این و یه نوشابه میخوام


ات: منم


(ویو ات )
گارسون بعد از ۱۵ دقیقه غذا هامونو آورد و شروع کردیم به خوردن


ات :وایی چه خوشمزسس


لیا: .........

ات :لیااا


لیا :(داره غذا ها رو میخوره )


ات: آروم بخور حالا خفه میشییی


لیا: گشنمه( دهن پر )


ات:( می خنده)



(ویو کوک )
بعد از فرودگاه رفتم خونه همش تو فکر اون دختره بودم خیلی بامزه و کیوت بود وای فک کنم دارم عاشق میشم


سوهو :قربان بفرمایید این اطلاعاتی که میخواستین



کوک: بده ببینم


تهیونگ: عه منم میخواممم ببینم بده

کوک :دو دقیقه وایسا تا بگم اسم دخترا ات و لیاست ایرانین میخوان تو یه شرکت مدلینگ کار کنن ات ۲۳ سالشه لیا هم ۲۴ سالشه آدرس خونشونم(حالا شما فک کنین آدرس خونشو گفت) اینجاست


تهیونگ: لیا چقدر بامزس


کوک :برو گمشو ات خیلی بامزه تره


تهیونگ :وایسا ببینم مگه تو دوستش داری



کوک: ن..نههههه


تهیونگ: اوهههه جئون جانکوکه بزرگ عاشق شده



کوک :خفه میشییی یا خفت کنم


تهیونگ: گزینه اول


کوک: خوب کاری میکنی


تهیونگ: هعی آدرس خونشنو بده


کوک: براچی میخوای


تهیونگ: نترس ات برا خودت میخوام فردا برم ببینم میتونم مخ لیا رو بزنم


کوک: منم میام


تهیونگ: میگم عاشق شدی میگی نه (آروم )


کوک :چیزی گفتی

تهیونگ: نوچ من برم بخوابم بایییی







ات :وای ترکیدمممممم


لیا :منممم

ات: ساعت چنده


لیا :۱۰ و نیم


ات :بدووو بریم خونه گاوه فردا صبح اولین روزه کارمونه


لیا :راست میگی ها یادم نبود بدو بریم


(ویو ات )
رفتیم سوار یه تاکسی شدیم رفتیم تو خونمون وقتی رسیدیم از شدت خستگیم با همون لباسا خوابم برد


(پرش زمانی به ساعت ۸ صبح )
دیدگاه ها (۲)

Part 3

Part 4

Part 1

فیکککک جدیدددد

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۶

پارت ۱

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط