درد

" درد "

پارت۱۴

جیمین:الان لابد خیلی خوشحاله....
همونی بود که از اون اولش منو دنبال بقیه دخترا میفرستاد
سولان:جیمین اون مادرته...
جیمین:چون مادرمه به این دلیل نیست اشتباه نکنه
سولان:منظورت ازدواجه؟؟
تو خودت باهاش موافقت کردی!
جیمین:اره منم اشتباه کردم...
سولان:میتونستی زودتر راجبش فکر کنی
نگاهی به دستای خونیش انداخت
سولان:منو وارد این بازی کثیف نمیکردی
و بلند شد و از راهرو رفت بیرون
فکرم انقدری درگیر دختری که چند سال باهاش زندگی می‌کنم بود که هیچکی نمی‌تونست حواسمو ازش بگیره
...

بچه ها خواهشا حمایت کنید...
دیدگاه ها (۰)

" درد " پارت۱۵پرش زمانی ویوا/تچشمایی که با درد و سوزش رو هم ...

" درد "پارت۱۶جیمین:اروم باش همه چی درست میشها/ت:چیو میخای در...

" درد "پارت۱۳با صدای زنگ گوشیم رومو از در گرفتم از جیبم درش ...

" درد "پارت۱۲وقتی رسیدیم اومدم بیرون ا/ت رو براید استایل توی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط