!♡عشق مافیایی♡!
!♡عشق مافیایی♡!
!♡𝓜𝓪𝓯𝓲𝓪 𝓵𝓸𝓿𝓮♡!
p2۵♡
؟ : خوب آره میتونی*لبخند*
~ : خوب پس خوب شد ا.ت نگران نباش*لبخند*
& : باشه*لبخند*
~ : خوب دکتر ا.ت کی میتونه مرخص شه؟
؟ : یه دوروز مهمون ما باشه بد نیست*خنده*
~ : باشه*خنده*
& : یاااااااا*خنده*
(پرش زمانی به دو روز بعد)
(راوی ویو)
ته رفت کارای ترخیص ا.تو انجام داد...بعد اومد به ا.ت کمک کرد تا لباسشو بپوشه(اسلاید ۲)و برن خونشون...
(ته ویو)
ا.ت مث فرشته ها بود...خیلی خوشگل بود...کمکش کردم لباسشو پوشید...رفتیم خونه که گفتم...
~ : ا.ت برو لباستو عوض کن بیا کارت دارم...
& : هوم...باش...
(ا.ت ویو)
وقتی ته گفت بیا کارت دارم دلشوره افتاد به دلم...با اینکه میدونستم ته کاری نمیکنه...لباسمو عوض کردم(اسلاید ۳)رفتم پیش ته که دیدم نشسته رو مبل...
& : چی کارم داشتی؟*نگران*
~ : نگران نباش...چیزی نیست که ناراحتت کنه...من فردا باید برم دادگاه...برای اینکه از هانا طلاق بگیرم...و تا جایی که میدونم تو وکالت خونده بودی درسته؟
& : اوهوم...کارمم خیلی خوبه...ولی بخاطر مافیا شدن دیگه ادامه ندادم...
~ : خوب من ازت میخوام فردا وکیل من بشی...قبول میکنی؟
& : ویییییییی چرا نباید قبول کنم اخههه*ذوق سگی*
~ : تو هنوز چیزی نه؟*خنده*
& : یاااااااااا تو از کجا فهمیدی؟*اخم*
~ : از اونجایی که............
(خودتونو نکشید پارت بعدی ام الان میزارم...ولی حمایت کنیدااااا بی معرفتا:()
!♡𝓜𝓪𝓯𝓲𝓪 𝓵𝓸𝓿𝓮♡!
p2۵♡
؟ : خوب آره میتونی*لبخند*
~ : خوب پس خوب شد ا.ت نگران نباش*لبخند*
& : باشه*لبخند*
~ : خوب دکتر ا.ت کی میتونه مرخص شه؟
؟ : یه دوروز مهمون ما باشه بد نیست*خنده*
~ : باشه*خنده*
& : یاااااااا*خنده*
(پرش زمانی به دو روز بعد)
(راوی ویو)
ته رفت کارای ترخیص ا.تو انجام داد...بعد اومد به ا.ت کمک کرد تا لباسشو بپوشه(اسلاید ۲)و برن خونشون...
(ته ویو)
ا.ت مث فرشته ها بود...خیلی خوشگل بود...کمکش کردم لباسشو پوشید...رفتیم خونه که گفتم...
~ : ا.ت برو لباستو عوض کن بیا کارت دارم...
& : هوم...باش...
(ا.ت ویو)
وقتی ته گفت بیا کارت دارم دلشوره افتاد به دلم...با اینکه میدونستم ته کاری نمیکنه...لباسمو عوض کردم(اسلاید ۳)رفتم پیش ته که دیدم نشسته رو مبل...
& : چی کارم داشتی؟*نگران*
~ : نگران نباش...چیزی نیست که ناراحتت کنه...من فردا باید برم دادگاه...برای اینکه از هانا طلاق بگیرم...و تا جایی که میدونم تو وکالت خونده بودی درسته؟
& : اوهوم...کارمم خیلی خوبه...ولی بخاطر مافیا شدن دیگه ادامه ندادم...
~ : خوب من ازت میخوام فردا وکیل من بشی...قبول میکنی؟
& : ویییییییی چرا نباید قبول کنم اخههه*ذوق سگی*
~ : تو هنوز چیزی نه؟*خنده*
& : یاااااااااا تو از کجا فهمیدی؟*اخم*
~ : از اونجایی که............
(خودتونو نکشید پارت بعدی ام الان میزارم...ولی حمایت کنیدااااا بی معرفتا:()
۴.۹k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.