پارت³
پارت³
...
پلیس:لطفا همکاری کنین
فیلیکس:کجا میبرنیش مگه چیکار کرده؟
پلیس:لطفا اگه اشنایی دارن خبرشون کنین
لیام و بردن فیلیکس هم رفت سریع خونه جین و رز
..خونه..
جین:لیام هنوز نیومده؟
رز:الاناس که برسه
*که صدای در اومد*
جین:مگه کلید نداره؟
رز:نمیدونم
جین:وایسا در و باز میکنم
رز:اوکی*در و باز کرد*
فی:ع..عمو
جین:سلام فیلیکس
فی:بردن
جین:کیو؟
رز:جین کیه؟
جین:فیلیکسه
فی:عمو بردنش
جین:کیو برونن؟
فی:لیام و پلیسا بردن
جین:چ..چی؟
فی:پلیس اوند دستگیرش کرد
جین:چرا؟
فی:معلوم نیست
جین:وایسا حاضر شم بریم
رز:جین چیشده؟
جین:میام برات تعریف میکنم
رز:باشه
..کلانتری..
لیام:چرا منو اوردین اینجا؟؟
پلیس:با میا چی کار کردی؟
لیام:میا کیه؟؟
پلیس:همون دختری که امروز صب کتکش زدی و الان تو کماس
لیام:چیی؟م..من کسیو کتک نزدم
پلیس:من سوابقتو دراودم ی جورایی قلدری میکنی بری همه
لیام:م..من کاری نکردم اصلا اسم دختررو نمیدونستم
پلیس:درستت میکنم
*که سرباز وارد شد*:
قربان پدر متهم اومده
پلیس:الان میام
...
جین:جناب سروان چی شده؟؟
سروان:پسر شما دختری به اسم لی میا رو تا حد مرگ کتک زده و الان دختره توی کماست
جین:چ..چی؟پسر من همچین کاری نمیکنه
پلیس:ولی الان کرده
جین:میتونم ببینمش؟؟
پلیس:بله فقط کاری کنین که حقیقت و بگع
جین:چشم
سوران رو به سرباز:ببرش پیش پسرش
سرباز:چشم.
...رفت داخل بازداشتگاه...
لیام سریع بلند شد:ب..بابا*بغض*
جین:چیکار کردی؟*عصبی*
لیام:بخدا من کسی و کتک نزدم
جین:به من دروغ نگو
لیام که دیگه گریش گرفته بود:بابا بخدا من گسی و نزدم ، اصلا دختررو نمیشناختم
جین نتونست ببینه پسزش گریه میکنه سریع بغلش کرد:
بیا بشین..
جین:خب تمام ماجرارو تعریف کن
لیام:*تمام ماجرا رو تعریف کرد*به خدا من مقصر نیستم
جین:نگران نباش درستش میکنم ،اونجا دوربین مداربسه نداره؟
لیام:ن..نمیدونم
که سروان داخل شد:
چیشد اقای کیم؟
جین:هیچی، کار پسر من نیست
سروان:ولی ما مدرک داریم
جین:چی؟
سروان:ما مدرکی داریم که ثابت میکنه پسر شما میا رو کتک زده
جین:کجاست؟
سروان:میخواین ببینین؟
جین:عاره
سروان:همراهم بیاین
...
جین:اینکه چیزی و ثابت نمیکنه
سروان:ولی به جز پسر شما توی اون موقع کسی وارد اون محوطه نشد
جین:ولی اون این کار و نکرده
سروان:مشخص میشه گ میتونین تا وقت دادگاه ...
جین:دادگاه؟؟
سروان:بله والدین قربانی شکایت کردن و رضایت نمیدن
جین:یعنی باید شب اینجا بمونه؟
سروان:بله
جین:اگه وسیقه بیارم چی؟
سروان:نمیشه وقت اداری خیلی وقت گذشته ، تازه خانواده قربانی اجازه نمیدن
جین:نمیشه ی کاری کنین؟
سروان:هیچ راهی وجود نداره ، شمام برین چون کاری نمیتونین بکنین
...خونه...
رز:جین چیشده؟لیام کو؟
جین:ا..اون
رز:چی؟
جین:بردنش بازداشتگاه
....
...
پلیس:لطفا همکاری کنین
فیلیکس:کجا میبرنیش مگه چیکار کرده؟
پلیس:لطفا اگه اشنایی دارن خبرشون کنین
لیام و بردن فیلیکس هم رفت سریع خونه جین و رز
..خونه..
جین:لیام هنوز نیومده؟
رز:الاناس که برسه
*که صدای در اومد*
جین:مگه کلید نداره؟
رز:نمیدونم
جین:وایسا در و باز میکنم
رز:اوکی*در و باز کرد*
فی:ع..عمو
جین:سلام فیلیکس
فی:بردن
جین:کیو؟
رز:جین کیه؟
جین:فیلیکسه
فی:عمو بردنش
جین:کیو برونن؟
فی:لیام و پلیسا بردن
جین:چ..چی؟
فی:پلیس اوند دستگیرش کرد
جین:چرا؟
فی:معلوم نیست
جین:وایسا حاضر شم بریم
رز:جین چیشده؟
جین:میام برات تعریف میکنم
رز:باشه
..کلانتری..
لیام:چرا منو اوردین اینجا؟؟
پلیس:با میا چی کار کردی؟
لیام:میا کیه؟؟
پلیس:همون دختری که امروز صب کتکش زدی و الان تو کماس
لیام:چیی؟م..من کسیو کتک نزدم
پلیس:من سوابقتو دراودم ی جورایی قلدری میکنی بری همه
لیام:م..من کاری نکردم اصلا اسم دختررو نمیدونستم
پلیس:درستت میکنم
*که سرباز وارد شد*:
قربان پدر متهم اومده
پلیس:الان میام
...
جین:جناب سروان چی شده؟؟
سروان:پسر شما دختری به اسم لی میا رو تا حد مرگ کتک زده و الان دختره توی کماست
جین:چ..چی؟پسر من همچین کاری نمیکنه
پلیس:ولی الان کرده
جین:میتونم ببینمش؟؟
پلیس:بله فقط کاری کنین که حقیقت و بگع
جین:چشم
سوران رو به سرباز:ببرش پیش پسرش
سرباز:چشم.
...رفت داخل بازداشتگاه...
لیام سریع بلند شد:ب..بابا*بغض*
جین:چیکار کردی؟*عصبی*
لیام:بخدا من کسی و کتک نزدم
جین:به من دروغ نگو
لیام که دیگه گریش گرفته بود:بابا بخدا من گسی و نزدم ، اصلا دختررو نمیشناختم
جین نتونست ببینه پسزش گریه میکنه سریع بغلش کرد:
بیا بشین..
جین:خب تمام ماجرارو تعریف کن
لیام:*تمام ماجرا رو تعریف کرد*به خدا من مقصر نیستم
جین:نگران نباش درستش میکنم ،اونجا دوربین مداربسه نداره؟
لیام:ن..نمیدونم
که سروان داخل شد:
چیشد اقای کیم؟
جین:هیچی، کار پسر من نیست
سروان:ولی ما مدرک داریم
جین:چی؟
سروان:ما مدرکی داریم که ثابت میکنه پسر شما میا رو کتک زده
جین:کجاست؟
سروان:میخواین ببینین؟
جین:عاره
سروان:همراهم بیاین
...
جین:اینکه چیزی و ثابت نمیکنه
سروان:ولی به جز پسر شما توی اون موقع کسی وارد اون محوطه نشد
جین:ولی اون این کار و نکرده
سروان:مشخص میشه گ میتونین تا وقت دادگاه ...
جین:دادگاه؟؟
سروان:بله والدین قربانی شکایت کردن و رضایت نمیدن
جین:یعنی باید شب اینجا بمونه؟
سروان:بله
جین:اگه وسیقه بیارم چی؟
سروان:نمیشه وقت اداری خیلی وقت گذشته ، تازه خانواده قربانی اجازه نمیدن
جین:نمیشه ی کاری کنین؟
سروان:هیچ راهی وجود نداره ، شمام برین چون کاری نمیتونین بکنین
...خونه...
رز:جین چیشده؟لیام کو؟
جین:ا..اون
رز:چی؟
جین:بردنش بازداشتگاه
....
۵۰.۸k
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.