MY FAVORITE ENEMY

"MY FAVORITE ENEMY"
GHAPTER:1
PART:۴

"ویو جنا"

با وایسادن ماشین..

از شبشه بیرون و نگاه کردم..

درست مثل تصویرایی که ازش تو کتابا دیدم..
ظاهری شبیه قلعه داشت..
با اینکه سالها پیش ساخته شده بود..

همچنان محکم و سالم به نظر می امد..

راننده کمک کرد وسایلم و وردارم..

و بعد پیاده کردن من و وسایلم ..
رفتش..

جایه خلوتی به نظر می امد...

سمت در وازه رفتم..

در زدم..
صدایه بلندی داشت..

صفحه نمایش جلوم که به اندازه صفحه کامپیوتر بود روش شد.

_اسمتون لطفا...
جنا: ام..کیم..جنا..

صدایه با مزه ایی داشت.

_کیم جنا ،کیم جنا ،کیم جنا....

مثل اینکه دنبال اسمم بود‌..

_ایناهاش..کیم حنا...لطفا وسایله خودت و در سبد کناری بگذارید..
جنا: ولی سبدی اینجا..ن.

از یه دریچه مسطتیلی شکل از دیوار در امد ..

جنا: اها

همه وسایلم و جز یه کوله پشتی داخل سبد گزاشتم..

و دروازه شروع به باز شدن کرد..

جوریه محکم و سنگی بود که وقتی حرکت میکرد خاک بلند میشد..

در حدی در باز شد که فقط من بتونم رد بشم..

و وقتی پام و گزاشتم داخل..

با جمعیتی رو به رو شدم که باور نکردنی بود‌..
صدایه بسته شدن در از پشت سرم امد..

یعنی این همه دانش اموز اینجا قراره باشه؟؟

خیلیا همو میشناختن و تعداد کمی گیج بودن..عین من..

فقط سال اولی ها اینجا نبودن.
بلکه سال دومی ها و سومی ها..
همه برایع شروع سال جدید تو این مدرسه بودن..

فقط باید خوش شانس باشم که بین این جمعیت تهیونگ و پیدا کنم..

تنها کسی که میشناسم اونه...
حیاط خیلی بزرگ بود..

دقیقا مثل یه قلعه...

بقیه انگارر خیلی خوش حالن و با هم گرم گرفتن..

ولی من نه کسیو میشناسم نه خوش حالم.

رو یه نیم کت نشستم..

فکر کنم گشتن اینجا فایده نداره...

اصلا مگه خوده تهیونگ نمیدونه من اینجام؟

یه دفعه یه دختر نشست کنارم..

سرم و چرخوندم سمتش.

خیلی خوشگل بود.

بهم نگاه کرد و با لبخنده گفت:.

_ببخشید جاییی نبود که بشینم..
جنا: نه مشکلی نیست راحت باش..
_تو ام سال اولته؟
جنا: اره....
_منم،من اینجا..خیلیارو میشناسم ولی از تو کتابا..پس حالا حالاها تنهام..
جنا: من حتی از تو کتابا ام نمیشناسمشون.

زد زیر خنده..

_اسمت چیه تو...؟عجیبه انگار نمیشناسمت..
جنا: جنا..کیم جنام..

یخورده تعجب کرد..

جنا: مشکل چیه؟
_خ..خب من فکر نمیکردم اینجا ببینمت..
جنا: چطور؟
_تو مگه....مادرت یه انسان عادی نیست؟
دیدگاه ها (۶)

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۵"ویو جنا"_تو مگه....مادرت ...

https://wisgoon.com/victor.10https://wisgoon.com/caroline_eh...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۳"ویو جنا".بلکه من هنوز بچه...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۲"ویو جنا"جنا: وا عمو...نار...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۷"ویو جنا".واقعا حسی بهش ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط