مروارید آبی

مروارید آبی
Part ⁵⁸
_بار چهارمی وجود نداره لانا
+سرش و تکون میده*
فلش بک تو ماشین *
ویو لانا میخواستم کمر بند و ببند ولی سفت بود..
_مشکلی پیش اومده؟
+اوم کمر بند سفته
_یلحظه وایسا
ویو لانا
صاف نشسته بودم که کوک اومدم سمتم تا کمر بدنمو ببنده فاصله صورتمون اینقدر کم بود که نفس های گرمش به صورتم میخورد...
وقتی برگشت نگام کرد چشمام رفت سمت لبم که مثل رعد و برق یهو لباشو رو لبام گذاشت ولی ایندفعه با همه موقعیت های دیگه فرق داشت اولین فرقش اینجا بود که این بوسیدن مزه دلتنگی و میداد...
و دومین فرق این بود که... هیچ فیلمی وجود نداشت
و سومین فرقش.. عشق دو طرفه بود
بعد 30 ثانیه وقتی هر دو نفس کم اوردیم از هم جدا شدیم
_ ولی خیلی چسبید...(خمار)
+ میشه بریم؟
از خجالت ساکت ساکت و سرم پایین بود که صدای خنده اش به گوشام رسید
_(خنده ) وای بار اولمه که میبینم خجالت کشیدی
+اههه 😡
_باشه باشه
هعی خدایا
استارت ماشین و زد و جلوی عمارت پیاده ام کرد خیله خب برو وسایلتو جمع کن اینجا منتظرم...
+باشه...
ویو لانا وقتی وارد عمارت شدم سریع رفتم بالا و وسایلمو تو پنج دقیقه با هیجان و خوشحالی جمع کردم
رفتم تو اتاق کارم سمت صندوقچه
فقط به اندازه دستمزد اجوما و دوتا باغبون ورداشتم و اومدم بیرون در اتاق هارو قفل کردم و با چمدون از پله ها اومدم پایین

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۳)

مروارید آبیPart ⁵⁹٪ خانم مسافرت میرید؟ دست اجوما رو گرفتم و ...

مروارید آبیPart ⁶⁰ویو لانابه منشی مشاورم زنگ زدم و گفتم که...

مروارید آبیPart ⁵⁷ویو لانا بعد از اینکه از مادر کوک خدافظی ک...

مروارید آبیPart ⁵⁶ویو لانا بعد از پنج مین مامان کوک بلخره او...

part: ①①_______________~~~~~~~~______________ویو آیرا: با یو...

p2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط