مروارید آبی

مروارید آبی
Part ⁶⁰
ویو لانا
به منشی مشاورم زنگ زدم و گفتم که جلسه رو کنسل کنه
بعد تماس ندارم به صورت نگران کوک افتاد که انگار تو خیال خودش بود...
+کوک خوبی؟
_ لانا میشه بگی چرا میری پیش مشاور
+نمیرفتم امروز وقت گرفته بود که برم
_ خب چرا؟
+ تو این شیش ماه نتونستم خوب بخوابم همیشه کابوس میدیدم...
_ لعنت به من
+چراااا؟
چون اگه اون تصمیم کوفتی و نمیگرفتم الان کابوس نمیدیدی
خودت و سرزنش نکن ابن تقصیر تو نیست
بجاش از الان برای همدیگه جبران میکنیم باشه؟
باشه

ویو لانا
بعد از چند دقیقه به تماشای جاده چشمام سنگین شدم و سیاهی...
ویو کوک
میخواستم از لانا بپرسم که گشنه شه یا نه ولی با دیدن قیافه خوابش دلم نیومد بیدارش کنم میخواستم همینجوری بشینم و نگاش کنم ولی موقعیت این اجازه رو از من گرفته بود
حدودا بعد چند ساعت هوا که تاریک شده بود رسیدیدیم
_لانا (اروم)
+هومم (خواب آلود)
_ پاشو رسیدیم
+خیله خب الان پا میشم
ویو لانا
چشمامو کمی مالیدم و از ماشین پیاده شدم
+اینحا کجاست؟
_ بوسان
+چه اب و هوای خنکی و تمیزی داره
_ اره خیلی خوبه
+حالا تا اکسیژن اینجا رو تموم نکردی پاشو بریم داخل تا با داداشم اشنات کنم (خنده 😼)
+هعی از دست تو
تق تق تق صدای در*
#کیهه؟
_ جیمین باز کن کوکم
باز کرد *
#بح بح بلخره اقا و زنشون تشریف اوردن
_هه بی مزه (پوکر فیس)
#سلام زن داداش(سرش پایین)
+بگیر بالا سرتو خوشم نمیاد، سلام جوجهههههه (کشیده، لپشو کشید)
دیدگاه ها (۲)

مروارید آبیPart ⁶¹# (لبخند) _سلام هیونگمیره بغلش*؟ سلاممم کو...

مروارید آبیPart ⁶²#خببب یونا بپرس تهیونگ جواب بده & اومم تهی...

مروارید آبیPart ⁵⁹٪ خانم مسافرت میرید؟ دست اجوما رو گرفتم و ...

مروارید آبیPart ⁵⁸_بار چهارمی وجود نداره لانا+سرش و تکون مید...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

فیک ایدل عاشقپارت ۸ ویو ا.تیک هفته از اون موقع میگذره و منو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط