(فقط یه آرمی بودی) پارت ۱۱
(فقط یه آرمی بودی) پارت ۱۱
ا.ت: هی مامان چرا رفتی کمپانی
م: فقط کارتو راحت تر کردم
ا.ت: تو فقط کارت ناراحت کردن منه
م:من کی همچین کاری کردم
ا.ت: تو منو درک نمیکنی فقط کارت اینه که مخالف کارای من عمل کنی تو واقعا چطور مامانی هستی که فقط کارت شکوندن دله منه
بعد رفتم تو اتاقم درو قفل کردم بازم شروع کردم به گریه کردن
دو ساعت بعد
یکی بهم پیام داد
ر.ک:ا.ت برگرد
ا.ت: مگه اخراج نشدم
ر.ک: دوباره برگرد
ا.ت: مامانم نمیزاره
ر.ک: مامانت الان اینجاست میگه بیا
ا.ت: مامانم خونست
ر.ک: نه مامانت اینجاست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رفتم بیرون دیدم مامانمو نیست
سریع رفتم کمپانی مامانمو اونجا دیدم
اومد بغلم کرد
م:ببخشید دخترم که اذیتت کردم
ا.ت:مامان جون
م: یه لحظه بیا کارت دارم
ا.ت:جانم مامان قشنگم
م: من فهمیدم خوتو جیمین باهمین
ا.ت: از کجا
م:چون بهت باور دارم دخترم خب من برم دیگه مزاحم نمیشم خداحافظ قشنگم
ا.ت: خداحافظ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مامان ا.ت
رفتم و خواستم با اعضا خداحافظی کنم
وقتی جیمین رو دیدم تو گوشش گفتم من درباره رابطه خودتو ا.ت خبر دارم و بعد رفتم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
اعضا داشتن بهم میگفتن که خیلی خوشحالن که برگشتم
ا.ت: هی مامان چرا رفتی کمپانی
م: فقط کارتو راحت تر کردم
ا.ت: تو فقط کارت ناراحت کردن منه
م:من کی همچین کاری کردم
ا.ت: تو منو درک نمیکنی فقط کارت اینه که مخالف کارای من عمل کنی تو واقعا چطور مامانی هستی که فقط کارت شکوندن دله منه
بعد رفتم تو اتاقم درو قفل کردم بازم شروع کردم به گریه کردن
دو ساعت بعد
یکی بهم پیام داد
ر.ک:ا.ت برگرد
ا.ت: مگه اخراج نشدم
ر.ک: دوباره برگرد
ا.ت: مامانم نمیزاره
ر.ک: مامانت الان اینجاست میگه بیا
ا.ت: مامانم خونست
ر.ک: نه مامانت اینجاست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رفتم بیرون دیدم مامانمو نیست
سریع رفتم کمپانی مامانمو اونجا دیدم
اومد بغلم کرد
م:ببخشید دخترم که اذیتت کردم
ا.ت:مامان جون
م: یه لحظه بیا کارت دارم
ا.ت:جانم مامان قشنگم
م: من فهمیدم خوتو جیمین باهمین
ا.ت: از کجا
م:چون بهت باور دارم دخترم خب من برم دیگه مزاحم نمیشم خداحافظ قشنگم
ا.ت: خداحافظ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مامان ا.ت
رفتم و خواستم با اعضا خداحافظی کنم
وقتی جیمین رو دیدم تو گوشش گفتم من درباره رابطه خودتو ا.ت خبر دارم و بعد رفتم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
اعضا داشتن بهم میگفتن که خیلی خوشحالن که برگشتم
۱۴.۳k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.