با تیر کشیدن سرم اروم اروم لای پلکامو باز کردم من کجام اینجا ...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂

𝙥𝙖𝙧𝙩³⁰

با تیر کشیدن سرم اروم اروم لای پلکامو باز کردم من کجام؟ اینجا کجاس دیگه؟


کم کم همه چی مثل یه فیلم از جلو چشمام رد شد. سالن...... اون مرده سیاه پوش.... و خوردن چیزی به سرم....

جوری محکم بستنم به صندلی انگار ارث ننه شون و خورده بودم.....

این جوری که فایده نداره.....
صدامو انداختم تو سرم و بلند گفتم: هوییییی کسی اینجا نیست.....

هرچی صدا زدم کسی نبود شایدم بود و منو به چپشون گرفتن
اینجوری نمیشد
ا/ت: هویییییی مردیکه.............

خواستم مورد عنایت قرارشون بدم که یهو در باز شد و دوستان انسان نبود گوریلی بود برا خودش


همینجوری تو چارچوب در وایساده بود
.....: چته صداتو انداختی پس کلت
ا/ت: مردک گوریل مانند منو ازاد کن
.....: بشین تا ازادت کنم
ا/ت: منو مسخره میکنی جرعت داری طناب و بازکن تا به حسابت برسم

با این حرفم شروع کرد هر هر خندیدن رو اب بخندی
پوکر فیس نگاش کردم برو به عمت بخند گوریل بد ترکیب همینجوری

که داشتم تو دلم فحش نسارش میکردم گفت: تو میخوای منو بزنی حواست باشه اوف نشی یه وقت


یعنی کارد میزدی خونم در نمیاومد

ا/ت: مردیکه دلقک........

وسط حرفم پرید و گفت: دیگه صداتو ببر....

ا/ت: نچ نچ خجالت بکش بهت یاد ندادن وسط حرف یه خانم متشخص نپری هاااااا

پوکر فیس نگام کرد
با پروویی تمام گفتم: هاااا چته
.....: خیلی پروویی

ا/ت: شمام خیلی بی ادبی
......: من واقعا نمیدونم چرا دارم باهات یکی به دو میکنم

ا/ت: ببین نظرت چیه تو منو ازاد کنی منم بی سر و صدا برم
.......: نوچ

ایی زهرمار
ا/ت: باشه فقط حداقل اینارو یکم شل کن خیلی سفت بستی طنابارو

......: اگه اینکارو کنم دیگه جیغ جیغ نمیکنی
ا/ت: نه دیگه

......: هوفف خدایا چه گیری افتادیم