قسمت اول پارت 6💔Angel wings💔پارت 6
خدای من TTدیگه هیچ راه فراری ندارم چرا کسی نمیرسهههههه....کروکودیل ها همینطور به ما نزدیک تر می شن....خدااااا TTچجوری ببرمشون.....حداقل باهم م*یمی*ریمم*مممم.......همون لحظه یک شی معلق در هوا دیدم که به سمت رودخانه پرت میشد ......از بویش فهمیدم گوشت است .......و کروکدیل هارا جذب خود کرد........نفس نفس میزدم و همش با خدا میگفتم خداروشکر ولی این از کجا اومد؟ و به بالای دره نگاه کردم و اوییکاوا رو دیدم داد زدم:اوییککاوااااا اوییکاوااااا ما اینجاییییییییم اوییکاواااااا ...... و اوییکاوا من را دید...از خوشحالی اشک از چشمانم فرو می ریخت با آستین لباسم اشکم را پاک کردم و اوییکاوا گفت:الان میام پایین همون جا بمون........وقتی آمد پایین گفت:خوبی چیزی نشده ؟ گفتم : خیلی ترسیدم خداروشکر زود اومدی ولی هنوز اورژانس نیومدههه>﹏<اوییکاوا نگاهیی به کاگیاما و هیناتا انداخت و گفت:اینا یه عالمه خو)(ن ازشون رفته (⊙o⊙)گفتم:اره نمیدونم چی کار کنم ......اوییکاوا کتی که تنش بود را در آورد و به زخ*م پهلوی هیناتا بست.......دیگه پارچه ای برای زخ&م های تن کاگیاما نبود.................همون لحظه دیدم داره لباسش رو در میاره ......گفتم:چی کار داریییی میکنیییییییی...گفت:دارم لباسمو درمیارم که به زخپ8مش ببندم.....گفتم:خدا راه دیگه ای نیستتتت؟.........اوییکاوا:نه نیست .........گفتم:اصن کتم رو در میارم و میبنم به زخمش نمیخواد لباستو در بیاری......باشه باشه........همان لحظه اورژانس سر رسید ......چند نفر از ماشین پیدا شدند و آنها را بلند کردند و روی تخت های داخل ماشین قرار دادند به یکی از آن افراد گفتم:خوب میشه نه ؟ بگید ک خوب میشه اصن میشه منم بیاااااام؟.......بله میتونید سوار شید ........به اوییکاوا گفتم:من میرم ماشین داری ؟ .....اوییکاوا:اره دارم تو برو
سوار ماشیین اورژانس شدم و به کاگیاما و هیناتا خیره شدم .........بیدار شین.لطفا.بیدارشین من طاقت ندارم...............مردی سر سِرُمی را باز کرد و با سوزن در دست هر کدام از آن ها فرو کرد ..........گفتم: باید بهشون خ*&^؟ون بدین؟ ...گفت:الان چک میکنم .....و به رنگ پوستشان دقت کرد و گفت:این پسر کوچک نیاز زیادی نداره ولی این آقا خو&*%&$4ن زیادی ازشون رفته....گفتم :گروه خونیش رو میتونین چک کنین؟ .......بله الان یکم لوگول نیاز دارم......و خو$&45ن کاگیاما رو با یه محلول قاطی کرد و گفت : B+ گفتم : چه گروه خ*57ونی میتونه اهدا کنه بهش؟ من گروه خو&57نیم B-.....گفت : بله امکان اهدا داره ولی شما بیماری کم خو*%^4نی که ندارین یا کلا بیماری خاص؟ ......نه ندارم .....پس هرچه سریعتر بهترهه.......گفتم الان؟ ........گفت:بله..... نشستم و با پنبه و آب دور دستم رو پاک کرد .......سوزن و لوله ای را به هم متصل کرد و گفت:آماده ای؟ ..........گفتم : اره هستم.....و سوزن رو فرو کرد .........گفتم:چقدر باید ازم خو))78ن بگیرین؟...گفت:یه کیسه نیم لیتری.......گفتم:یکم زیاد نیست......فکر میکنی زیاده ولی نه ................نگاهی به کاگیاما انداختم و گفتم : مهم نیست من برای زنده موندش هر کاری میکنم.>︿<حدود ی ربع ک گذشت لوله را از من جدا کرد و گفت همینقدر کافیه.....و به در بیمارستان رسیدیم .....گفت:همین الان خ&%&$ن رو بهش تزر*5768یق میکنیم نگران نباش
سوار ماشیین اورژانس شدم و به کاگیاما و هیناتا خیره شدم .........بیدار شین.لطفا.بیدارشین من طاقت ندارم...............مردی سر سِرُمی را باز کرد و با سوزن در دست هر کدام از آن ها فرو کرد ..........گفتم: باید بهشون خ*&^؟ون بدین؟ ...گفت:الان چک میکنم .....و به رنگ پوستشان دقت کرد و گفت:این پسر کوچک نیاز زیادی نداره ولی این آقا خو&*%&$4ن زیادی ازشون رفته....گفتم :گروه خونیش رو میتونین چک کنین؟ .......بله الان یکم لوگول نیاز دارم......و خو$&45ن کاگیاما رو با یه محلول قاطی کرد و گفت : B+ گفتم : چه گروه خ*57ونی میتونه اهدا کنه بهش؟ من گروه خو&57نیم B-.....گفت : بله امکان اهدا داره ولی شما بیماری کم خو*%^4نی که ندارین یا کلا بیماری خاص؟ ......نه ندارم .....پس هرچه سریعتر بهترهه.......گفتم الان؟ ........گفت:بله..... نشستم و با پنبه و آب دور دستم رو پاک کرد .......سوزن و لوله ای را به هم متصل کرد و گفت:آماده ای؟ ..........گفتم : اره هستم.....و سوزن رو فرو کرد .........گفتم:چقدر باید ازم خو))78ن بگیرین؟...گفت:یه کیسه نیم لیتری.......گفتم:یکم زیاد نیست......فکر میکنی زیاده ولی نه ................نگاهی به کاگیاما انداختم و گفتم : مهم نیست من برای زنده موندش هر کاری میکنم.>︿<حدود ی ربع ک گذشت لوله را از من جدا کرد و گفت همینقدر کافیه.....و به در بیمارستان رسیدیم .....گفت:همین الان خ&%&$ن رو بهش تزر*5768یق میکنیم نگران نباش
۲۶.۶k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.