زندگی در سئول p23
زندگی در سئول p23
ویو کوک
سخت درگیر بازی بودم که دیدم انگار یکی داره منو صدا میکنه...سرم و برگردوندم به عقب و دیدم ات بود... لبخندی رو لبام نشست و از جا پاشدم تا برم سمتش ولی کمی بیشتر دقت کردم و فهمیدم تنها نیست... انگار یه پسر پیشش بود ولی نفهمیدم کی
ات: کوک بیا اینجاااا
مین سوک: ای کاش بهش نمیگفتی
ات: چرا
کوک: سلام ات
ات: سلام کوک
مین سوک: سلام
کوک: سلام
ات: چه خبر تنها اومدی
کوک: هیچی اره تنهام
ات: الان دیگه تنها نیستی
کوک: ارههه
ات: بیا بشین
کوک: اوکی ( نشست رو صندلی کناری اونا و نگاهی به مانیتور مین سوک و ات کرد) اوووو ات چقد جلویی از مین سوک
ات: اره دیگه اینجوریاس
مین سوک: از صب دارم سعی میکنم ببرمش ولی نمیشه
کوک: اوووو...ولی فک نکنم بتونه به پای من برسه
ات: اقای جئون هیچ وقت یه دختر ایرانی رو دست کم نگیر چون بعدش قطعا پشیمون میشی
کوک: خواهیم دید
ات: همین طوره
.....
ویو کوک
سخت درگیر بازی بودم که دیدم انگار یکی داره منو صدا میکنه...سرم و برگردوندم به عقب و دیدم ات بود... لبخندی رو لبام نشست و از جا پاشدم تا برم سمتش ولی کمی بیشتر دقت کردم و فهمیدم تنها نیست... انگار یه پسر پیشش بود ولی نفهمیدم کی
ات: کوک بیا اینجاااا
مین سوک: ای کاش بهش نمیگفتی
ات: چرا
کوک: سلام ات
ات: سلام کوک
مین سوک: سلام
کوک: سلام
ات: چه خبر تنها اومدی
کوک: هیچی اره تنهام
ات: الان دیگه تنها نیستی
کوک: ارههه
ات: بیا بشین
کوک: اوکی ( نشست رو صندلی کناری اونا و نگاهی به مانیتور مین سوک و ات کرد) اوووو ات چقد جلویی از مین سوک
ات: اره دیگه اینجوریاس
مین سوک: از صب دارم سعی میکنم ببرمش ولی نمیشه
کوک: اوووو...ولی فک نکنم بتونه به پای من برسه
ات: اقای جئون هیچ وقت یه دختر ایرانی رو دست کم نگیر چون بعدش قطعا پشیمون میشی
کوک: خواهیم دید
ات: همین طوره
.....
۶۳۳
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.