پارتشصتویک

#پارت_شصت‌و‌یک



+ از دوسال پیش داشتم ولی بخاطر اینکه قرص نخوردم حالم بدتر شد تا به اینجا رسیدم

- از الان به بعد میخوری من ی زن مریض دوست ندارم

+ میل خودته

ی چشمک زدم و اضافه کردم :ناراحتی طلاقم بده

چنان چپ چپ نگام کرد گفتم الان میاد نصفم کنه

ادرین - بگیر بخواب
+ باشه باشه
روم رو برگردوندم و ازش فاصله گرفتم که از پشت بغلم کرد و ی پاش رو گذاشت رو کلیم

+اهاااای داداچ این مستانس ها
- بخوااااااب
+ من دوست ندارم تو بغلم کنی
- من عادت دارم یکی پیشمه بغلش کنم
+ هر کی حتی اون دوست دخترای انگلت
- نه اونا که انگلن جاشون تو توالت فرنگیه خونه ی اقاجون سپهر فقط زنم با بالشتم رو بغل میکنم
+ بله بله صحیح

کم کم چشمام گرم شد و خوابیدم


صبح با احساس اینکه ی خر داره ماما میکنه بیدار شدم و با اولین خری که روبه رو شدم نیردا (برعکس ادرین) بود داشت ماما میکرد تا من بلندشم بریم کلاس
جااااان کلاس 😲 ساعت هفت و نیم بود ساعت هشت کلاس داشتم
بی توجه به نیردا پریدم تو دستشویی
اما جان جعفر ، جعفری فروش محلمون نیردا رو الان
تو خونه دیدم ولی الان تو دستشویی داشت صورتشو میشست


ی نگاه بهش کردم و سرم رو خاروندم : میگم تو الان تو اتاق نبودی ؟؟
- نه
+ چرا بودی داشتی صدام میزدی
- من از اینجا صدات زدم

برگشتم داخل اتاق دیدم عکسش جلوم بود 😂 😂 شما اگه خنگ تر از من دیدین زنگ بزنین با هم اشنا بشیم
دیدگاه ها (۱۲)

#پارت_شصت‌و‌دو بعد از اینکه صورتم رو شستم اماده شدیم تا بریم...

#پارت_شصت‌و‌سه- میگم چرا تو ساختمون سگ اوردی ؟؟+ این مال من ...

#پارت_شصترفتم داخل اتاق تا لباس بردارم اتاق با ی ست مشکی و س...

ممنونم که اینقدر خوبید و با لایک و فالو هاتون خوشحالم میکنید...

#چندپارتی#تهونگ #درخواستیPOV:وقتی بابات کل خانواده ی تهونگ ر...

part⁷ویو آنیا* جک منو تا در کلاس آورد دامیان تا الان پشت ما ...

زیر باران سئول[پارت 2]

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط