انتقام *ادامه پارت دو*
انتقام *ادامه پارت دو*
هیونگ:ببین من ی چیزی دونستم که ات رو آوردم اینجا تو گوه میخوری میخوای بکشیش
مین:غلط کردم گوه خورم نمیدونستم ببخشید
هیونگ:باید تاوان پس میدی
مین:چ..چ تاوانی؟
هیونگ:هیچ نیس نترس*زد تو صورتش جوری که چشمم قرمز شد*
مین:ای ..ای
هیونگ:برو...گفتم از جلو چشمام گم شووو*داد*
بعد ی ماه/:
مربی:من اونایی که قوی بودن رو جم کردم و قراره باهم مبارزه کنن هر کسی که برنده بشه ۱۰ میلیون وون *هر یک وون فک کنم ۳۲ تومن ایرانه*بهش جایزه میدم ۱..۲..۳
*ات و چانگ مین هم بود با اون یکی ها*
*مبارزه کردن ات و مین موندن*
مین:هی*پوز خنده*من میبرم
ات:کور خوندی *بعد کلی زدن ات برد*
هیونگ:ال حق که شاگرد خودمی*ات و هیونگ همو بغل کردن*
فردا/:
هیونگ:ات تو کارت تموم شده اصلا چرا باید ی دختر بیاد اینجا؟
ات:من پدرم به قتل رسید میخوام وقتی قاتل رو پیدا کردم بکشمش
هیونگ:ولی میتونی ی کار دیگش بکنی ....
۴ سال بعد/:
ات ویو:
من رفتم عضو ارتش شدم و بعد اومدم پلیس شدم من نمیخواستم تو این بخش کار کنم پس انتقالی گرفتم به پخش مواد مخدر میدونین چرا؟چون از اون طریق میتونستم قاتل پدرم رو پیدا کنم امروز روز انتقالی عه
*ات رفت تو*
*اونجا سه تا پسر بودن هان ،جونگ و ووک یکی هم رئیس *
ات:سلام
هان:تو اینجا چیکار میکنی ؟ جونگ باز رل زدی
جونگ:نه...
ات:من انتقالی جدید هستم
ووک:تو مگه تو بخش *** کار نمیکردی؟
ات:گفتم که انتقالی گرفتم
جونگ:اسمتون؟
ات:من چو ات هستم کارآگاه چو
هان:خوش اومدی منم هوانگ هان هستم
ووک:منم لی ووک هستم
جونگ:منم شین جونگ هستم
ات:خوشبختم
سه تا پسرا:فایتینگ
ات:راستی میزم کجاست؟
جونگ:میتونی اونجا بشینی *ی میز کنار هان*
ات:ممنون*وسایلش رو گزاشت*
بعد ی ساعت/:
رعیس:کارآگاه هوانگ
هان:بله رئیس
رئیس:برسی کردی سونگ هیونگ رو ؟
هان:بله ولی ی تیکش مونده
رعیس:منتظرم
هیونگ:ببین من ی چیزی دونستم که ات رو آوردم اینجا تو گوه میخوری میخوای بکشیش
مین:غلط کردم گوه خورم نمیدونستم ببخشید
هیونگ:باید تاوان پس میدی
مین:چ..چ تاوانی؟
هیونگ:هیچ نیس نترس*زد تو صورتش جوری که چشمم قرمز شد*
مین:ای ..ای
هیونگ:برو...گفتم از جلو چشمام گم شووو*داد*
بعد ی ماه/:
مربی:من اونایی که قوی بودن رو جم کردم و قراره باهم مبارزه کنن هر کسی که برنده بشه ۱۰ میلیون وون *هر یک وون فک کنم ۳۲ تومن ایرانه*بهش جایزه میدم ۱..۲..۳
*ات و چانگ مین هم بود با اون یکی ها*
*مبارزه کردن ات و مین موندن*
مین:هی*پوز خنده*من میبرم
ات:کور خوندی *بعد کلی زدن ات برد*
هیونگ:ال حق که شاگرد خودمی*ات و هیونگ همو بغل کردن*
فردا/:
هیونگ:ات تو کارت تموم شده اصلا چرا باید ی دختر بیاد اینجا؟
ات:من پدرم به قتل رسید میخوام وقتی قاتل رو پیدا کردم بکشمش
هیونگ:ولی میتونی ی کار دیگش بکنی ....
۴ سال بعد/:
ات ویو:
من رفتم عضو ارتش شدم و بعد اومدم پلیس شدم من نمیخواستم تو این بخش کار کنم پس انتقالی گرفتم به پخش مواد مخدر میدونین چرا؟چون از اون طریق میتونستم قاتل پدرم رو پیدا کنم امروز روز انتقالی عه
*ات رفت تو*
*اونجا سه تا پسر بودن هان ،جونگ و ووک یکی هم رئیس *
ات:سلام
هان:تو اینجا چیکار میکنی ؟ جونگ باز رل زدی
جونگ:نه...
ات:من انتقالی جدید هستم
ووک:تو مگه تو بخش *** کار نمیکردی؟
ات:گفتم که انتقالی گرفتم
جونگ:اسمتون؟
ات:من چو ات هستم کارآگاه چو
هان:خوش اومدی منم هوانگ هان هستم
ووک:منم لی ووک هستم
جونگ:منم شین جونگ هستم
ات:خوشبختم
سه تا پسرا:فایتینگ
ات:راستی میزم کجاست؟
جونگ:میتونی اونجا بشینی *ی میز کنار هان*
ات:ممنون*وسایلش رو گزاشت*
بعد ی ساعت/:
رعیس:کارآگاه هوانگ
هان:بله رئیس
رئیس:برسی کردی سونگ هیونگ رو ؟
هان:بله ولی ی تیکش مونده
رعیس:منتظرم
۸.۰k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.