★هایبرید شیطون من★
★هایبرید شیطون من★
پارت ۵۶...
چند ثانیه پیشونیشو به فرمون تکیه داد و بعد از اینکه آروم گرفت ماشینو روشن کرد اما با دیدن پت شاپ سمت دیگه ی خیابون چند ثانیه توی جاش مکث کرد و بیخیال حرکت دادن ماشین شد و آروم از جاش پیاده شد.
آروم سمت پت شاپ رفت و چند ثانیه به درش نگاه کرد هیچی به جز یه همدم آوردن به فکرش نمیرسید! وارد پت شاپ که شد چند ثانیه به توله سگا خیره شد.
با دیدن حرکات شیطونشون خندید و کمتر از چند ثانیه لبخندش آروم بسته شد!
نمیتونست فکر جونگکوکو از سرش بیرون کنه..
چشاش توله سگ سفید پشمالوی با نمکی رو دید که روبروش ایستاده بود و زبون آویزونش تکون میخورد ، روی زانوهاش نشست و آروم گوشای توله سگ روبروشو نوازش کرد.
_هی پسر، پسری درست میگم؟!
آروم گوشاشو نوازش کرد و توله سگ پارس آرومی بهش کرد و دمشو چرخوند.
_ توام مث من تنها موندی نه؟!
توله سگ دور خودش چرخید و دست تهیونگو لیس آرومی زد و با اینکارش باعث شد تهیونگ یادآوری شیرینی رو بخاطر بیاره تکخندی کرد و آروم توله سگو از ووی حصار بیرون آورد.
=این توله سگو پسندیدید؟!
به دختر جوونی که با لبخند بالا سرش ایستاده بود نگاه کرد و دوباره نگاهشو به توله سگ سفید پشمالوی روبروش داد.
_اره...دوستش دارم!
=اونم شما رو دوست داره!
توله سگ دور پاهای تهیونگ چرخید و خودش به پاهاش چسبوند و پارسی کرد.
_اره پسر؟ توام دوستم داری نه؟
و صدای پارس بلند توله سگ دوباره بلند شد.
_پسر خوب...اسمتو میزارم وی وی به معنی شادی!
لبخند آرومی به توله سگ زد و آروم نوازشش کرد.
ادامه دارد...
پارت ۵۶...
چند ثانیه پیشونیشو به فرمون تکیه داد و بعد از اینکه آروم گرفت ماشینو روشن کرد اما با دیدن پت شاپ سمت دیگه ی خیابون چند ثانیه توی جاش مکث کرد و بیخیال حرکت دادن ماشین شد و آروم از جاش پیاده شد.
آروم سمت پت شاپ رفت و چند ثانیه به درش نگاه کرد هیچی به جز یه همدم آوردن به فکرش نمیرسید! وارد پت شاپ که شد چند ثانیه به توله سگا خیره شد.
با دیدن حرکات شیطونشون خندید و کمتر از چند ثانیه لبخندش آروم بسته شد!
نمیتونست فکر جونگکوکو از سرش بیرون کنه..
چشاش توله سگ سفید پشمالوی با نمکی رو دید که روبروش ایستاده بود و زبون آویزونش تکون میخورد ، روی زانوهاش نشست و آروم گوشای توله سگ روبروشو نوازش کرد.
_هی پسر، پسری درست میگم؟!
آروم گوشاشو نوازش کرد و توله سگ پارس آرومی بهش کرد و دمشو چرخوند.
_ توام مث من تنها موندی نه؟!
توله سگ دور خودش چرخید و دست تهیونگو لیس آرومی زد و با اینکارش باعث شد تهیونگ یادآوری شیرینی رو بخاطر بیاره تکخندی کرد و آروم توله سگو از ووی حصار بیرون آورد.
=این توله سگو پسندیدید؟!
به دختر جوونی که با لبخند بالا سرش ایستاده بود نگاه کرد و دوباره نگاهشو به توله سگ سفید پشمالوی روبروش داد.
_اره...دوستش دارم!
=اونم شما رو دوست داره!
توله سگ دور پاهای تهیونگ چرخید و خودش به پاهاش چسبوند و پارسی کرد.
_اره پسر؟ توام دوستم داری نه؟
و صدای پارس بلند توله سگ دوباره بلند شد.
_پسر خوب...اسمتو میزارم وی وی به معنی شادی!
لبخند آرومی به توله سگ زد و آروم نوازشش کرد.
ادامه دارد...
۳.۶k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.