{ ددی مافیایی من }
{ ددی مافیایی من }
{ فصل 2 }
پارت : 21
یونگی ویو ( نمیدونم از کجا به ذهنم رسیداااا ولی دیگه 🗿)
امروز میخوایم با بورام بریم خونه تهیونگ
لیون وو هم همش بهم میگه بابا بریم بابا بریم بریم
اههههه دیگه خستم کرده
میگه که امشب میخواد به بارام اعتراف کنه بخاطره همین خیلی شور و شوق داره و همش میگه که زودتر بریم
اصن من نمیدونم که چرا بورام رو حامله کردم اخه بیکار بودم ؟
بچه دار شدن فقط همون اولش قشنگه که چهار دست و پا راه میره
نه الان که همه حسابای بانکیتو خالی میکنه
تازه از اون بدتر عاشقم میشه
واییییییی خدا این تازه اولاشه ببین بزرگتر که بشه چی بشه
داخله اتاقم بودم و میخواستم که یکم بخوابم که دیدم یکدفعه در با صدای وحشت ناکی باز شد
یونگی : یا حضرت هشتپا چته بچه ؟
لیون وو : بابااااااااا
یونگی : چته دیگههههههه
لیون وو : بابا بلند شو دیگه بابا برو تیپ بزن که امشب پسرت میخواد زن بگیره
یونگی : بیشین بینیم باباااااا
یونگی : همش زن ، زن ، زن اخه سگ به تو دختر میده که تهیونگ بده؟
{ فصل 2 }
پارت : 21
یونگی ویو ( نمیدونم از کجا به ذهنم رسیداااا ولی دیگه 🗿)
امروز میخوایم با بورام بریم خونه تهیونگ
لیون وو هم همش بهم میگه بابا بریم بابا بریم بریم
اههههه دیگه خستم کرده
میگه که امشب میخواد به بارام اعتراف کنه بخاطره همین خیلی شور و شوق داره و همش میگه که زودتر بریم
اصن من نمیدونم که چرا بورام رو حامله کردم اخه بیکار بودم ؟
بچه دار شدن فقط همون اولش قشنگه که چهار دست و پا راه میره
نه الان که همه حسابای بانکیتو خالی میکنه
تازه از اون بدتر عاشقم میشه
واییییییی خدا این تازه اولاشه ببین بزرگتر که بشه چی بشه
داخله اتاقم بودم و میخواستم که یکم بخوابم که دیدم یکدفعه در با صدای وحشت ناکی باز شد
یونگی : یا حضرت هشتپا چته بچه ؟
لیون وو : بابااااااااا
یونگی : چته دیگههههههه
لیون وو : بابا بلند شو دیگه بابا برو تیپ بزن که امشب پسرت میخواد زن بگیره
یونگی : بیشین بینیم باباااااا
یونگی : همش زن ، زن ، زن اخه سگ به تو دختر میده که تهیونگ بده؟
۷.۷k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.