PART
PART_3
ویو لینو:
داشتم سمت کلاسم میرفتم که یه لحظه دردی رو روی شونم احساس کردم.....
اون پسر بود
جیسونگ بود
با نگرانی سمتش رفتم
_هی هی خوبی؟
+آخخخ...عا آره خوبم ممنون
_*دستمو سمتش بلند کردم*بلند شو
+*با تعجب به دستش نگاه کردم و دستشو گرفتم*ممنونم
جیسونگ تعظیم کوتاهی کرد و بعد با سرعت قبلی سمت کلاس جونگین دویید.....
ویو جونگین:
پیش چان هیونگ نشسته بودم و داشتم مسئله های ریاضی حل میکردم که یهو صدای جیسونگ رو شنیدم
+جونگینااااااا
جونگین:جیسونگااااا چیشدهههه
+امروز ساعت ۵ تمرینه
توی اتاق تمرین همین مدرسه حاضر باش
جیسونگ این جمله رو گفت و با دوباره سمت کلاس خودش دویید.....
ساعت 15:00 در راه برگشت از مدرسه
ویو لینو:
از مدرسه خارج شدم،سمت ماشینم حرکت کردم،سوارش شدم و روشنش کردم
سمت خونه ام راه افتادم......
فکرم درگیره جیسونگ بود
لپاش،لباش،چهره اش
حتی کل وجودش گوگولی و دلنشین بود.......
#استاد_جذاب
ویو لینو:
داشتم سمت کلاسم میرفتم که یه لحظه دردی رو روی شونم احساس کردم.....
اون پسر بود
جیسونگ بود
با نگرانی سمتش رفتم
_هی هی خوبی؟
+آخخخ...عا آره خوبم ممنون
_*دستمو سمتش بلند کردم*بلند شو
+*با تعجب به دستش نگاه کردم و دستشو گرفتم*ممنونم
جیسونگ تعظیم کوتاهی کرد و بعد با سرعت قبلی سمت کلاس جونگین دویید.....
ویو جونگین:
پیش چان هیونگ نشسته بودم و داشتم مسئله های ریاضی حل میکردم که یهو صدای جیسونگ رو شنیدم
+جونگینااااااا
جونگین:جیسونگااااا چیشدهههه
+امروز ساعت ۵ تمرینه
توی اتاق تمرین همین مدرسه حاضر باش
جیسونگ این جمله رو گفت و با دوباره سمت کلاس خودش دویید.....
ساعت 15:00 در راه برگشت از مدرسه
ویو لینو:
از مدرسه خارج شدم،سمت ماشینم حرکت کردم،سوارش شدم و روشنش کردم
سمت خونه ام راه افتادم......
فکرم درگیره جیسونگ بود
لپاش،لباش،چهره اش
حتی کل وجودش گوگولی و دلنشین بود.......
#استاد_جذاب
- ۲.۲k
- ۱۶ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط