PART
PART_5
چند روز گذشته بود
جیسونگ مدرسه نمیرفت
دوستاش و مخصوصا استادش نگرانش بودن
روز اجرا گذشته بود
اعضای گروهه اجرا نگرانیشون دیگه اجرا نبود
بلکه خوده جیسونگ بود......
امروز آخرین روز مدرسه بود
بچه ها به تعطیلات بهاری و تابستونی میرفتن
ویو چان:
سمت استاد ریاضی رفتم و از پشت دستی به شونش زدم
چان:ببخشید آقا
لینو: بله چان چیشده
چان:شما از جیسونگ خبری ندارید؟
لینو:نه خبر ندارم ...تو چطور؟
چان:نه
ولی فک کنم یه راهی باشه که پیداش بکنیم
لینو:چه راهی؟
چان:میتونم گوشیش رو هک بکنیم و بفهمیم که کجاس
لینو:خب بلدی؟
چان:نه...ولی چانگبین بلدهه
لینو :عالیه پس
امروز بعد تموم شدن مدرسه توی همین کلاس باشین
چون قراره کلاس ساکت و خلوت باشه
و بهتر میتونیم رد جیسونگ رو بزنیم
چان:چشم حتما
#استاد_جذاب
چند روز گذشته بود
جیسونگ مدرسه نمیرفت
دوستاش و مخصوصا استادش نگرانش بودن
روز اجرا گذشته بود
اعضای گروهه اجرا نگرانیشون دیگه اجرا نبود
بلکه خوده جیسونگ بود......
امروز آخرین روز مدرسه بود
بچه ها به تعطیلات بهاری و تابستونی میرفتن
ویو چان:
سمت استاد ریاضی رفتم و از پشت دستی به شونش زدم
چان:ببخشید آقا
لینو: بله چان چیشده
چان:شما از جیسونگ خبری ندارید؟
لینو:نه خبر ندارم ...تو چطور؟
چان:نه
ولی فک کنم یه راهی باشه که پیداش بکنیم
لینو:چه راهی؟
چان:میتونم گوشیش رو هک بکنیم و بفهمیم که کجاس
لینو:خب بلدی؟
چان:نه...ولی چانگبین بلدهه
لینو :عالیه پس
امروز بعد تموم شدن مدرسه توی همین کلاس باشین
چون قراره کلاس ساکت و خلوت باشه
و بهتر میتونیم رد جیسونگ رو بزنیم
چان:چشم حتما
#استاد_جذاب
- ۱.۴k
- ۱۶ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط