Part

#Part10
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸

اشکهام دونه به دونه چکیدندچشمام داشت سیاهی میرفت
_ هیچ وقت نمیبخشمت که اینجوری بازیم دادی، الان دیگه میتونی دنبال یه عروسک دیگه برای خودت ب...
صدای کوبیده شدن در ورودی رو شنیدم ، ترسیدم ولی توانایی اینو نداشتم حتی تکون بخورم
صدای قدم های محکمی رو که سریع برداشته میشد رو شنیدم و صدای داده مردی،

در حموم با شدت باز شد و قیافه ی چهار شونه و گنده ای که با دیدن من اومد سمتم
پس سه ساله این. مرد منو عذاب میده این مردی که سه برابر من بود
ولی من که نمیشناسمش
پس چی شد که منو نابود کرد؟
من حتی یک بار هم ندیدمش
اومد سمتم ولی انگار یه چیزی یادش اومد رفت و وقتی برگشت پتوم دستش بود
با یه حرکت منو از وان کشید بیرون رفتم تو بغل کسی که زندگیم رو با خاک یکسان کرد
منو گذاشت لای پتو و پیچید و با یه حرکت بازم بغلم گرفت برای اولین بار صداش رو شنیدم
_ دوم بیار شیرینم، دوم بیار زندگیم، نمیزارم چیزیت بشه، این کارو با من نکن قول میدم تمومش کنم به خدا میخواستم تمومش کنم ،
با صدای بغض داری لب زد، به خدا میخواستم تمومش کنم ،تو فقط دووم بیار،
لبخندی زدم برای اولین بار کارم رو درست انجام دادم، پس حدسم درست بود
صداش زیادی مردونه و بم بود خیلی بم
ولی اون بغض و لرزش تموم تنش برای چی بود ؟
امروز با جونم بازی کردم تا بالاخره خودش رو بهم نشون بده، میدونستم دلش نمیاد عروسکش رو از دست بده
هه باید دلیل کاراش رو بدونم
چشمام رو نیمه باز کردم

_دعا کن بمیرم وگرنه دیگه دستت رو شده و نابودت میکنم
با صدای بلند داد زد
_ خفه شو... احمق تو هیچی نمیدونی هیچی
اومدم جوابش رو بدم که چشمام تار شد و لبام رو نتونستم از هم باز کنم و...
دیدگاه ها (۹)

#Part11#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 ❌ (سه سال قبل)❌ روز...

#Part9#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 انگار روانی شدم اصلا...

#Part8#آدمای_شرطی 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 رفتم تو وان دراز کشی...

جیمین فیک زندگی پارت ۵۲#

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۱۴بعد نگاهم افتاد به ا.تتاحالا ندید...

دارک ترین عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط