Part9
#Part9
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
انگار روانی شدم اصلاً درد رو حس نکردم که فقط یه لحظه بود
شروع کردم به خندیدن و بلند بلند قهقهه زدن
_ وای ببین خیلی خوب بود، دردش کمتر از اون چیزی بود که فکر میکردم، اوووم میخواستم اون یکی دستم رو هم بزنم م ولی دستم نا نداره اون یکی رو هم ببرم میخوام تا از هوش میرم باهات حرف بزنم
به دوربین نگاه انداختم
_ میدونی به نظرم تو یه عقده ای هستی، اصلاً شاید پسر نیستی دختری! شاید دوست پسرت عاشقم شده و تورو ول کرده و تو خواستی انتقام بگیری و یه پسرم اجیر کردی تا منو نابود کنه! البته شایدم پسری ، از اون عقده ای هایی هستی که بهم پیشنهاد دادی و من جوابتو ندادم، میدونی روانیم کردی دارم چرت و پرت میگم، اخه من تا حالا با کسی رفتاری نداشتم که انقدر بد بوده باشه که بخوام تاوان پس بدم
سرگیجه داشتم خون عین ابشار داشت میزد بیرون لبخندی به رنگ خونم زدم
_ وای ببین چقدر قرمزه خوشرنگیه... خودت میدونی عاشق رنگ قرمزم، در اصل تو همه چیز منو میدونی ، تو حتی تاریخ و روز عادتهای ماهانه ی منم میدونی حتی تعداد پدهایی که استفاده کردم هم، یادته پارسال وقتی عادت شدم یه بار پد تموم کرده بودم و داشتم حرص میخوردم که الان چطوری برم پد بخرم یهو صدای زنگ خونه رو شنیدم وقتی در رو باز کردم یه کیسه جلو در بود که توش دو سه تا بسته پد بود و یه بسته مسکن، تو حتی دُز درد من رو هم میدونستی ، یادمه به سرعت با اون دردم رفتم پیش نگهبان و گفتم که الان کسی از ساختمان خارج شده ولی اون گفت نه کسی رو ندیده
با تعجب به دوربین نگاه کردم
_ نمیدونم چطور اینکارو میکردی ولی وقتی اصرار کردم که فیلم های مال اون تایم رو ببینم تو بازم پیام دادی که بیخودی تلاش نکنم و کاری نکنم اونا مسخرم کنند آخه گفتی دوربینارو هک کردی تا تورو نبینند ترسیدم چون میدونستم تو راست میگی... مثل همیشه راست میگی
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
انگار روانی شدم اصلاً درد رو حس نکردم که فقط یه لحظه بود
شروع کردم به خندیدن و بلند بلند قهقهه زدن
_ وای ببین خیلی خوب بود، دردش کمتر از اون چیزی بود که فکر میکردم، اوووم میخواستم اون یکی دستم رو هم بزنم م ولی دستم نا نداره اون یکی رو هم ببرم میخوام تا از هوش میرم باهات حرف بزنم
به دوربین نگاه انداختم
_ میدونی به نظرم تو یه عقده ای هستی، اصلاً شاید پسر نیستی دختری! شاید دوست پسرت عاشقم شده و تورو ول کرده و تو خواستی انتقام بگیری و یه پسرم اجیر کردی تا منو نابود کنه! البته شایدم پسری ، از اون عقده ای هایی هستی که بهم پیشنهاد دادی و من جوابتو ندادم، میدونی روانیم کردی دارم چرت و پرت میگم، اخه من تا حالا با کسی رفتاری نداشتم که انقدر بد بوده باشه که بخوام تاوان پس بدم
سرگیجه داشتم خون عین ابشار داشت میزد بیرون لبخندی به رنگ خونم زدم
_ وای ببین چقدر قرمزه خوشرنگیه... خودت میدونی عاشق رنگ قرمزم، در اصل تو همه چیز منو میدونی ، تو حتی تاریخ و روز عادتهای ماهانه ی منم میدونی حتی تعداد پدهایی که استفاده کردم هم، یادته پارسال وقتی عادت شدم یه بار پد تموم کرده بودم و داشتم حرص میخوردم که الان چطوری برم پد بخرم یهو صدای زنگ خونه رو شنیدم وقتی در رو باز کردم یه کیسه جلو در بود که توش دو سه تا بسته پد بود و یه بسته مسکن، تو حتی دُز درد من رو هم میدونستی ، یادمه به سرعت با اون دردم رفتم پیش نگهبان و گفتم که الان کسی از ساختمان خارج شده ولی اون گفت نه کسی رو ندیده
با تعجب به دوربین نگاه کردم
_ نمیدونم چطور اینکارو میکردی ولی وقتی اصرار کردم که فیلم های مال اون تایم رو ببینم تو بازم پیام دادی که بیخودی تلاش نکنم و کاری نکنم اونا مسخرم کنند آخه گفتی دوربینارو هک کردی تا تورو نبینند ترسیدم چون میدونستم تو راست میگی... مثل همیشه راست میگی
۷.۵k
۱۷ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.