دوست پسر روانی ولی دوست داشتنی من

دوست پسر روانی ولی دوست داشتنی من
part : 04

بدون اهمیت بهشون رفتم سرمیز نشستم
همه دور میز جمع شدیم ، از اونجایی که میدونستم جونگکوک دوست نداره که مشروب بخورم منم یه عالمه ویسگی و شامپاین خوردم تا کاملا مست شدم

_______________________________________

آخر شب بود که دیگه کاملا از حال رفتم

( ویو صبح )

پاشدم دیدم که خونه ی جونگکوکم و جونگکوک بغلم کرده
با ترس بلند شدم و خودمو از بغلش کشیدم بیرون که اونم بلند شد

_ کجا ؟

+ میخوام ..بر..م خونه ( با ترس و تعجب )

_ لازم نکرده ، توضیح بده ببینم اون یکی دوست پسرت کیه ؟ ( عصبی )

+ تو باید اول توضیح بدی جنا جئون .....

_ به اسمم صدام کن ... ما غریبه نیستیم ا.ت

+ بعد اون کارت برام شدی غریبه

_ برا چی اون وقت ؟

+ ندیده بودم سرم بخاطر اون ج*نده داد بزنی ... میدونستی من اضطراب اجتماعی دارم و تو دقیقا منو تو کلاس ضایع کردی ، من کل درسامو بهت گفتم و منو تو پنج ساله تو رابطه ایم ، آها پس بگو برا چی باهام سرد شدی ... نکنه یوری دوست دختره جدیدته و بهم خیانت کردی ( با داد )

_ ا.ت من شوخی کردم ، من بجوز تو کسیو ندارم

+ آره میبینم ، معلومه از رفتارت
دیدگاه ها (۰)

دوست پسر روانی ولی دوست داشتنی منpart : 05 ( ا.ت )پاشدم با ع...

دوست پسر روانی ولی دوست داشتنی من part : 06 ( جونگکوک ) از خ...

اومدم یه خبریُ بهتون بدمبنده نشستم شاهکار خودم * فیک پس از ج...

خیلی وقت بود بیرون نرفته بودم پس قبول کردم رفتم تو اتاقم که ...

فیک مافیای سیاه من part 3

تکپارتی از کوک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط